هواداران استاد علیرضا شفیعی

🔷مقاله انگیزشی🔷

دوره طلایی برای موفقیت در کنکور سراسری دقیقا چه زمانی است؟

آیا هنوز هم برای رسیدن به هدف در آزمون سراسری فرصت هست؟

در این ایام برای رسیدن به نتیجه در آزمون تیرماه چه باید کرد؟

بسيار شنيده‌ايم که ايام نوروز را دوران طلايي مي‌نامند؛ دوراني که داوطلبان با يک برنامه‌ريزي دقيق و حساب شده، مي‌توانند بهرۀ بسياري از مطالعۀ خويش ببرند؛ اما ما معتقديم که ارديبهشت و حتي خرداد ماه هم که در نيمۀ دوم آن قرار داريم، دوران طلايي هر داوطلب آزمون سراسري است؛ دوراني که تعداد قابل توجهي از داوطلبان، به بهانۀ خستگي، بي‌حوصلگي، نااميدي يا اينکه نمي­دانند چه بايد بخوانند، به مطالعه پشت مي‌کنند و زمان گرانبهاي خود را به بطالت مي‌گذرانند.

يکي از بزرگترين مشکلاتي که برخي از داوطلبان در اين ايام دارند، حس نااميدي است؛ چرا که با خود مي‌گويند در اين مدت کوتاه باقي مانده، نمي‌توانند ضعف‌هاي خود را پوشش دهند و عقب ماندگي‌هايشان را جبران کنند تا بتوانند به رتبه و در نهايت رشتۀ ايده‌آل خود دست يابند. اين حس ويرانگر، باعث مي‌شود که از توانايي‌ها و امکانات موجود به خوبي بهره نبرند و زحمات چندين ماهه يا حتي چندين ساله‌شان به ثمر ننشيند و در آزمون سراسري، در حد توانايي‌ها و آمادگي خود پاسخگوي سؤال‌ها نباشند.

حال، با توجه به گذشت بخش عمده‌اي از اين دوران طلايي، کارهايي را که در اين ايام باقي مانده از دوران ياد شده بايد انجام دهيم، بررسي مي‌کنيم.

چه بايد کرد؟

پيروزي‌هاي کوچکتان را جشن بگيريد

به اهداف کوچکتر بينديشيد؛ براي مثال، به جاي اينکه به درصدي که در درس شيمي خود در آزمون سراسري کسب خواهيد کرد، فکر کنيد، هدفتان را مطالعۀ يکي از مباحث شيمي که در آن ضعف داريد، قرار دهيد و همان مبحث را به دقت بخوانيد و به تست‌هاي مرتبط با آن پاسخ دهيد (مبحثي را که برايتان خيلي سخت نيست، اما کاملاً هم به آن مسلط نيستيد، انتخاب کنيد. دقت کنيد که اگر مبحثي را بلد نباشيد و برايتان خيلي سخت باشد، بيشتر عامل نااميدي شما خواهد شد). هنگامي که توانستيد به تست‌ها پاسخ دهيد، به خودتان جايزه بدهيد و اظهار شادماني کنيد.

در نظر گرفتن اهداف کوچک، به عنوان پله‌هايي براي رسيدن به هدف غايي، علاوه بر ايجاد حس تنوع، احساس پيروزي را در شما تشديد مي‌کند و باعث مي‌شود که حس موفقيت و اقتدار و تسلط بر زندگي، در شما استمرار يابد.

نااميدي، محصول بي‌تحرکي است

نااميدي، محصول بي‌تحرکي، و بي‌تحرکي، محصول نااميدي است. اگر در راستاي هدفتان، به جاي دست روي دست گذاشتن، اقدامي کنيد، احساسي که در گذشته مبني اينکه هرگز نمي‌توانيد به آن چه مي‌خواهيد برسيد داشتيد، ناپديد مي‌شود؛ در واقع، فعاليت براي دستيابي به اهدافتان، به شما حس قدرت را القا مي‌کند. انجام اين کار، پيامي را به مغزتان مخابره مي‌کند مبني بر اينکه شما کنترل کامل زندگي خود را عهده دار هستيد.

بعضي از داوطلبان مي‌گويند با آنکه اقدام کرده‌اند، اما به آنچه که خواسته‌اند، نرسيده‌اند. به اين دسته از دوستان بايد گفت که موقعيت شما، با حرکت کردن در مسيري که به آن تمايل داريد، به طور طبيعي از موقعيت امروزتان بهتر خواهد شد، و البته احتمالاً به مقصدتان هم خواهيد رسيد.

در زمان حال زندگي کنيد

چرا وقتم را بيهوده هدر دادم؟چرا در مطالعۀ دروس پايه کوتاهي کردم؟ چرا ...؟ چرا ...؟

اين روزها، به جاي اينکه دايماً به فکر گذشته باشيد و خودتان را به خاطر کارهايي که انجام نداده‌ايد، سرزنش کنيد يا اينکه نگران آينده باشيد و به حوادثي که ممکن است رخ بدهد يا شرايطي که امکان دارد برايتان پيش بيايد، فکر کنيد، در زمان حال زندگي کنيد و ذهنتان را به موقعيت کنوني‌تان معطوف کنيد.

براي اينکه بتوانيد ذهنتان را در زمان حال نگه داريد، هر روزتان را به بازه‌هاي دو ساعته تقسيم کنيد و در پايان دو ساعت، هر زمان که به چيزي غير از زمان حال فکر کرديد، روي يک برگۀ کاغذ، علامت ضربدر بزنيد و تلاش کنيد که افکارتان را به هر آن چه در زمان حال انجام مي­دهيد، معطوف کنيد، و حتي اگر به اين فکر مي‌کنيد که چه وقت اين دو ساعت تمام مي‌شود، دوباره روي کاغذتان نيز ضربدر بزنيد؛ يا اگر به اين فکر مي‌کنيد که پس از پايان دو ساعت چه کاري بايد انجام دهيد، باز هم روي کاغذ ضربدر بزنيد و در زمان حال باقي بمانيد. هر روز سعي کنيد تا تعداد ضربدرهايي را که روي کاغذ مي­زنيد، کاهش دهيد. در پايان هفته، بايد پيشرفت قابل ملاحظه‌اي داشته باشيد.

اين دنيا فاني و گذراست

واقعيت غير قابل انکار اين است که هيچ چيز در زندگي، جاودانه نيست؛ پس بهترين راه براي شما اين است که به جاي آنکه به گذشته‌اي که از دست رفته يا به آينده‌اي که نامعلوم است، فکر کنيد، به هر آن چه که در زمان حال اتفاق مي‌افتد، واکنش نشان دهيد؛ البته اين سخن، بدان معنا نيست که نبايد براي آينده‌تان برنامه‌ريزي کنيد؛ بلکه به اين معناست که نبايد خود را براي حوادث احتمالي که ممکن است پيش بيايد، نگران کنيد و زجر دهيد؛ بنابراين، لازم است که براي آيندۀ خودتان، به طور منطقي برنامه‌ريزي کنيد، اما از زمان حال نيز لذت ببريد.

🔷مقاله انگیزشی🔷

چگونه می‌شود چالش‌های زندگی را به فرصت تبدیل کرد؟

با ذکر مثال بخوانید:

زماني که فيل‌هاي کوچک را تربيت مي‌­کنند، طنابي به پاهايشان مي‌­بندند و آن را به تيرکي وصل مي­‌کنند که در داخل زمين محکم شده است. فيل­‌هاي کوچک بارها تلاش مي‌­کنند که تيرک را از جا بکنند و خود را آزاد سازند، اما موفق نمي­‌شوند و سرانجام زنداني بودن خود را مي‌­پذيرند. با گذشت زمان، فيل­‌ها بزرگ مي‌­شوند و توانايي آن را دارند که با يک ضربه، خود را آزاد سازند؛ اما اين کار را نمي­کنند و همچنان زنداني باقي مي­‌مانند.

در واقع فيل‌‌ها زنداني ذهن خود هستند و اين توهم را دارند که قادر به آزاد کردن خود نيستند و به خاطر همين وهم و خيال باطل، براي آزادي خود تلاش نمي‌­کنند و تسليم مي‌شوند.

ما انسان‌­ها نيز همين طور هستيم و گاه فکري ما را با طناب به يک تيرک متصل مي­کند، و در حالي که توانايي انجام بسياري از کارها را داريم، افکار گذشته باعث مي­‌شوند که تسليم شويم.

چالش‌هاي زندگي، هديه‌هايي ارزشمند

همۀ ما هر روز، چالش­هاي باور نکردني زيادي داريم که مي‌توانيم از آنها درس­هاي فراواني بياموزيم و اين چالش‌ها و مشکلات را بهترين معلم خود بدانيم تا شاهد پيشرفت در زندگي خود شويم.

مشکلات، اين فرصت را به ما مي­دهد تا ذهن خود را پرورش دهيم، نگاه جديدي به زندگي داشته باشيم و به گونه‌اي ديگر و با اشتياق بيشتر، موارد با اهميت را بشنويم و عملي سازيم. با مشکلات مي‌فهميم که چگونه و کجا، خودمان را محدود کرده‌ايم و مي­توانيم به دنبال راهي باشيم که قدرت، جايگزين ترس شود.

دليل ترس­‌هاي ما، فکر کردن به گذشته و نگراني از آينده است؛ به عبارت ديگر، ترس، توهم و نقابي از ناراحتي‌ها و گرفتاري­هاي گذشته است؛ براي مثال، دانش­آموزي که در يکي از دروس خود چند بار نمرۀ بد يا غير قابل قبولي گرفته است، تصور مي‌کند که هيچ وقت نمي‌تواند از پس اين درس بربيايد. او ترس از اين درس را در ذهن خود پرورش مي­دهد و به مرور، توان و علاقه‌اي ندارد که سراغ درس مورد نظر برود؛ در حالي که اگر نمرۀ بد را يک چالش در نظر بگيرد که مي­توان با شجاعت با آن مقابله کرد، مي­‌تواند با تفکر و تعقل، نه تنها از پس اين مشکل که از پس مشکل­‌هاي مشابه نيز برآيد.

به ياد دارم که چند سال پيش، يکي از دانش‌آموزانم با هندسه تحليلي مشکل اساسي داشت و حتي در يکي از آزمون­هاي آزمايشي، فقط به هفت درصد سؤال­هاي اين درس پاسخ صحيح داده بود.خودش مي­گفت بيشتر از آنکه از هندسه تحليلي بدم بيايد، از آن مي‌ترسم! بالاخره تصميم گرفت که سراغ اين درس برود. براي اينکه بتواند نتيجه بگيرد، يک برنامه دقيق براي مواجهه با اين درس ريخت و ساعاتي را که براي مطالعه آن نياز داشت، تعيين کرد. در ابتدا سراغ کتاب درسي رفت و تمام مباحث درسي را خواند و همۀ تمرين­هاي کتاب را حل کرد و به معناي واقعي کلمه، «واو» به «واو» کتاب را خواند و از آنها نکته درآورد. بعد سراغ جزوه معلم رفت و در نهايت، کتاب‌هاي کمک آموزشي و تستي پيشرفته را در همين درس خواند و سرانجام به گفتۀ خودش توانست بر چالش برانگيزترين درس دبيرستان غلبه کند و در آزمون سراسري هم به هر هشت سؤال هندسۀ تحليلي پاسخ صحيح دهد.

دانش آموز ديگري با درس فيزيک مشکل داشت و با اينکه براي فراگيري اين درس، تست‌هاي زيادي زده بود، اما آن‌قدر از اين درس و تست‌هاي آن مي­ترسيد که تصميم گرفته بود در آزمون سراسري، سؤال‌هاي اين درس را کنار بگذارد. در گفت گويي که با هم داشتيم، وي تصميم گرفت که مشکلش را با دبير فيزيکش در ميان بگذارد و طبق نظر او عمل کند. نتيجه اين شد که قرار شد به جاي آنکه تست‌هاي بسيار حل کند، تعداد کمتري را به دفعات حل نمايد و هر دفعه تلاش کند تا شيوه‌هاي جديدتري براي حل کردن يک تست پيدا کند؛ البته تست جديد هم مي زد، اما کمتر، و در نهايت هم در آزمون سراسري، فيزيک را 73 درصد زد!

پس به جاي آنکه در مواجهه با مشکلات، نقابي از ترس به چهره بزنيد، از مشکلات، پلي به سوي پيروزي بسازيد! لازمۀ انجام اين کار، آن است که با تمام وجودتان ايمان داشته باشيد که مي‌­توانيد موفق شويد؛ زيرا اين قلب است که ترس را از بين مي­برد و به ما احساس امنيت مي‌­بخشد. هنگام ترس، دست راست خود را بر قلبتان بگذاريد و نفس عميقي بکشيد؛ با انجام اين کار به آرامش مي‌­رسيد. به قلب خود ايمان داشته باشيد و بدانيد که با خواست و همّت شما، همۀ موارد به طور عالي انجام مي­‌شوند.

با مشکلات مي‌فهميم که چگونه و کجا، خودمان را محدود کرده‌ايم و مي­توانيم به دنبال راهي باشيم که قدرت، جايگزين ترس شود.

🔷مقاله انگیزشی🔷

نقش داشتن و نداشتن هدف در کیفیت زندگی چیست؟

زندگی بدون هدف چه مشکلاتی به دنبال خواهد داشت؟

انسان های بی هدف مجبورند تمام عمرشان را صرف این کنند که انسان‌ های هدف‌ دار زودتر به اهداف خود برسند…

اگر بخواهیم انسان ها را به دو دسته تقسیم کنیم، یک دسته با انسان های دارای هدف و دسته دیگر را انسان های بدون هدف بنامیم، ولی واقعیت آن است که در کاوش های بعدی انگاره ای این چنین نمی تواند به یقین برسد. چون در علم جامعه شناسی و روانشناسی انسان ها اساساً از حرکت و مسیر فیزیکی و فکری برخوردارند، حتی بدوی ترین انسان ها هنگامی که حرکت می کنند و به سویی رهنمون می شوند، در حقیقت از هدفی برخوردار هستند، یعنی کلیت هدف هیچ گاه مورد تردید قرار نمی گیرد، بلکه نوعیت آن مورد بحث واقع می شود، چون چگونگی و چرایی آن در مباحثات و تحقیقات لحاظ می شود، وگرنه انسانی که به شعور نسبی می رسد و قدرت فکر، انتخاب، حرکت و برآورد کردن را به دست می آورد نمی تواند در تقسیم بندی آماری جزو کسانی قرار گیرد که دارای هدف نیستند، بلکه هدف های آنها می تواند شکلی گذرا، آنی، ساده و یا سطحی به خود بگیرد که در نگاه عاقلان و هدفمندان جدی و واقعی و گاهی سبک جلوه می کند. فرض کنید کسی در مقطعی در حال درس خواندن است و هدف آن کسب درجه دکترا و یا بالاتر است، با کسی که در صحرایی به دنبال چشمه ای برای سیراب کردن خود است، آیا هر دو دارای هدفی سخت، قابل احترام و مهم نیستند؟ و یا کسی بخواهد در نیمه های شب پشه مزاحمی را بکشد آیا او فاقد هدف است؟ و هدف او با دو فرد فوق الذکر تفاوت دارد و خنده دار می نماید؟ یقیناً هر سه فرد از هدف خود دفاع خواهند کرد و آن را مستدل و منطقی می دانند. هدف در حقیقت رسیدن به نوعی آرامش و خواست قلبی است که این خواست و آرامش گاه برای لحظات و دقایقی مورد نظر است و گاه رسیدن به آن سخت است ولی پایه های خوشبختی و آسایش را برای زمان طولانی پی ریزی می کند.

به شخصه در زندگی همواره موفقیت انسان هایی که هدفمند کار و زندگی می کنند را حس کرده ام. سعی کرده ام خودم هم همیشه برای رسیدن به یک هدف خاص و بزرگ گام بردارم. هدف که نداشته باشیم یعنی معلوم نیست قرار است به کجا برسیم و در نتیجه مسیر مناسبی هم برای رسیدن وجود نخواهد داشت و وقتی مسیر مناسبی وجود نداشته باشد زندگی و کار خسته کننده شده و روز به روز وجود انسان را می بلعد.

خواهش می کنم هدف خود را بسیاااااار بزرگ در نظر بگیرید. قطعاً شنیده اید که می گویند انسان ها حداکثر به آرزوهای خود می رسند که این یعنی هر کسی براساس میزان ادراک و تخیل خویش، زندگیش را خواهد ساخت.

وقتی هدف شما رسیدن به جایگاهی قابل دسترس باشید مطمئن باشید روزی خواهد رسید که به آن می رسید و از ـآن پس زندگی شما درخور اتفاقات یکنواخت خواهد شد و عملاً شما مرگ را در زنده بودن تجربه خواهید کرد …

رمز موفقیت، پایبندی به هدف در زندگی است. بنجامین دیزرائیلی

لطفا اهداف خود را بزرگ در نظر بگیرید. انتخاب با شماست...

زندگی بدون هدف چه مشکلاتی ایجاد می‌کند؟

1- زندگی بدون هدف معنایی ندارد

آیا تابه‌حال از زندگی بی‌روح ترسیده‌اید؟ در غیر این صورت، احتمالاً نمی‌دانید که یک چنین زندگی، چقدر طاقت‌فرسا است.

تصور کنید که هرروز صبح نمی‌خواهید بیدار شوید، همچنین شب نمی‌خواهید بخوابید.

نه اراده‌ای برای کار وجود دارد، نه هیجانی برای خرج کردن، نه همراهی دوستان برای لذت بردن و نه دلیلی برای ادامه زندگی دارید.

ذهنتان خالی است و چیزی برای فکر کردن وجود ندارد. کمبود احساسات، منفی و مثبت وجود دارد. هیچ‌چیز قابل‌انتظار نیست.

بله، به‌وضوح این‌یک زندگی افسرده است. این دقیقاً همان چیزی است که شما درنهایت بدون داشتن هدف در زندگی، احساس می‌کنید.

نداشتن دلیل و هدف به معنای بی‌هدف بودن است. این بدان معناست که هیچ‌چیز شمارا به مقصد نهایی خیالی نمی‌رساند.

شما به معنای واقعی کلمه، جایی برای رفتن ندارید، بودن در جاده برای شما کاملاً دردناک است و حتی مسیر را دوست ندارید.

چرا حتی می‌خواهید به چنین سفری بروید؟

حتی اگر اهدافی داشته باشید، آن‌ها بسیار اتفاقی هستند. یک هدف با هدف دیگر مغایرت دارد.

شما همه‌جا هستید و اصلاً احساس جهت ندارید. زندگی بدون هدف به همین اندازه بی‌معنی است.

بااین‌حال، هنگامی‌که ایده روشنی از دلیل زندگی خود پیدا کردید، از نتیجه بزرگ‌تری که می‌توانید منتظر آن باشید، ایده خواهید گرفت.

هر قدم از راه معنادار است. سفر شما فقط پرسه زدن در اطراف و بدون هدف نیست. در عوض، حتی پرسه زدن‌ها نیز لذت‌بخش می‌شوند، زیرا می‌دانید که آن‌ها شمارا به‌جایی که قرار است باشید هدایت می‌کنند.

برای رسیدن به آرزوها و شادی در زندگی باید برای تعیین اهداف عالی برنامه ریزی درستی انجام دهید.

2- در زندگی بدون هدف پر از اضطراب هستید

آیا شما در چرخه یک زندگی پراضطراب گیرکرده‌اید؟ خوب، به‌احتمال‌زیاد به دلیل بی‌هدفی در زندگی است.

زندگی بدون هدف بی‌معنی است. در زندگی هیچ کاری انجام نمی‌دهید.

ازآنجاکه به نظر می‌رسد هیچ‌چیز باهم هماهنگ نیست، اما ذهن شما قادر به درک دلیل وقوع همه‌چیز نیست.

اضطراب زمانی ایجاد می‌شود که ذهن فرد فکر کند زندگی او درخطر است.

بنابراین، وقتی در زندگی هدف ندارید، مغز شما عدم ارتباط را به‌عنوان تهدیدی برای زندگی شما ترجمه می‌کند.

هر چیزی که مناسب به نظر نرسد به‌طور خودکار برای مغز شما خطرناک است.

برعکس، اگر ذهن شما بتواند کارهای شمارا باهدفی منسجم مرتبط کند، همه‌چیز منطقی‌تر است.

بنابراین، احساس آرامش بیشتر و اضطراب کمتری می‌کنید.

ذهن شما آرام است زیرا مسیر رسیدن به هدف نهایی، دیگر بی‌معنی نیست.

3- در زندگی بدون هدف، انگیزه یک رویای گمشده است

تقریباً هر شخصی که می‌خواهد موفق شود به انگیزه زیادی نیاز دارد.

برای داشتن تصویری واضح‌تر، از این منظر به آن نگاه کنید که هدف مشخصی در زندگی دارید.

شما به هر راهی که زندگی شمارا به سمت خود سوق می‌دهد اعتماد دارید. این چه‌کاری انجام می‌دهد؟

این مغز را تحریک می‌کند تا بیشتر کار کند. در هر مرحله از راه احساس نزدیکی به مقصد نهایی خود را ایجاد می‌کند.

این به‌طور خودکار شمارا تشویق می‌کند تا عملکرد بهتری داشته باشید.

بدون هدف، هرگز نمی‌توانید دستاوردهای خود را مقیاس بندی کنید.

ازآنجاکه شما نمی‌دانید چه چیزی شمارا به سمت چه هدفی سوق می‌دهد، آن را بی‌معنی می‌دانید.

اما وقتی از نتایج مورد انتظار به‌خوبی آگاهی داشته باشید، کمترین پیشرفت نیز تقویت انگیزه است.

می‌توانید تمام نکات تقویت انگیزه را امتحان کنید اما نکته‌ای که بهترین نتیجه را خواهد داشت این است که هدف زندگی خود را پیدا کنید و طبق آن زندگی کنید.

4- در زندگی بدون هدف، تمرکز ندارید و عدم تمرکز شمارا از رشد بازمی‌دارد

هر زمینه، شغل، بخشی از زندگی و روابط نیاز به رشد دارد. زندگی بشر در حال پیشرفت است.

اگر هیچ‌چیز پیشرفت نمی‌کند، حداقل ظرفیت ذهنی و دانش شما رشد می‌کند.

این رشد از کجا ناشی می‌شود؟ شما می‌توانید به بهترین منابع دانش دسترسی پیدا کنید.

بااین‌حال، شما کلمه‌ای یاد نخواهید گرفت مگر اینکه ذهن شما در وضعیت جذب این اطلاعات باشد.

به همین ترتیب، اگر تمرکز داشته باشید، می‌توانید از غیرمنتظره‌ترین اتفاقات نیز چیز ارزشمندی یاد بگیرید.

اساساً نحوه کار این است که هدف از زندگی باعث می‌شود شما در یک‌جهت کار کنید.

ممکن است چند نوبت اینجاوآنجا بروید، اما خروجی نهایی مشخص است.

بنابراین، تمام زحماتی که می‌کشید برای هدف زندگی شما در تصویر بزرگ‌تر است.

این تمرکز از طرق دیگر به‌هیچ‌وجه قابل‌دستیابی نیست.

برای یک هدف خاص، شما یک مسیر شغلی، افراد اطراف خود، روابط، دوستان، فضای زندگی و حتی رفت‌وآمد روزانه برای کار را انتخاب خواهید کرد.

بنابراین هرکجا که بروید، تمرکز شما خللی نخواهد داشت. هدف نهایی در ذهن سازگار است.

با تمرکز روشن روی موارد درست، به‌راحتی می‌توانید بر ناراحتی‌های جزئی غلبه کنید.

موارد مهم همیشه مهم و موردتوجه شما هستند، مهم نیست که چقدر کوچک باشند.

بنابراین، به‌طورکلی، یک فرد دارای هدف، بسیار راحت‌تر و سخت‌تر و کارآمدتر کار می‌کند.

5- موفقیت در زندگی بدون هدف، غیرقابل دستیابی به نظر می‌رسد

هر آنچه تاکنون خوانده‌اید مستقیماً در موفقیت یا شکست شما نقش دارد.

بنابراین، آرامش ذهنی، انگیزه و تمرکز همه برای موفقیت در هر بخشی از زندگی شما مهم است. اما چیز دیگری در تصویر وجود دارد.

شما ممکن است یک ‌چشم‌انداز در ذهن داشته باشید حتی اگر هدف زندگی نداشته باشید.

حتی ممکن است به خودتان فشار بیاورید تا در مسیری که فکر می‌کنید برای شما مناسب است متمرکز بمانید.

به آن این‌گونه نگاه کن:

شما به سمت نیویورک حرکت می‌کنید اما در یک مسیر اشتباه قرار گرفتید.

جاده باریکی که بیش‌ازحد تاریک است و نمی‌توان آن را در اطراف دید، از شما استقبال می‌کند اما همچنان ادامه می‌دهید.

اتومبیل شما خراب است و هیچ کارگاهی در این نزدیکی وجود ندارد.

بااین‌حال، شما به ماشین تا آنجا که ممکن است فشار می‌آورید و می‌توانید تا آنجا که می‌خواهید بروید اما هرگز به نیویورک نخواهید رسید.

بنابراین، اگر در زندگی هدف نداشته باشید - هرچقدر هم که کارکنید - بی‌فایده خواهد بود.

اگر مسیر صحیحی را پیدا کنید شاید مجبور نباشید که خیلی سخت کارکنید تا به نتایج دلخواه خود برسید.

6- نداشتن هدف در زندگی بر سلامت جسمی تأثیر می‌گذارد

زندگی بدون هدف فقط بر روی سلامت روان تأثیر نمی‌گذارد. همچنین می‌تواند بر سلامت جسمی شما تأثیر بگذارد.

اول‌ازهمه، فشار وارده بر ذهن شما به‌طور خودکار به بدن فیزیکی شما منتقل می‌شود.

استرس مداوم احتمالاً باعث ریزش مو، آکنه، کاهش وزن، افزایش وزن و ... می‌شود اما عواقب جدی‌تری نیز در پی دارد.

مطالعات نشان داده است که افرادی که دارای هدف مشخصی در زندگی هستند، بیشتر از کسانی که بدون هدف به زندگی خود ادامه می‌دهند، عمر می‌کنند.

افرادی که هدف زندگی آن‌ها کاملاً مشخص است، می‌توانند درد بیشتری را تحمل کنند و خطر بیماری قلبی در آن‌ها کمتر است.

باکمال تعجب، افراد بی‌هدف 2.4 برابر بیشتر در معرض ابتلا به بیماری آلزایمر هستند.

دلیل آن ممکن است این باشد که افرادی که هدفی در زندگی ندارند امید خود را از دست می‌دهند و چیزی برای انتظار ندارند بنابراین، تأثیر روانی به سلامت جسمی آن‌ها می‌رسد.

به‌هرحال، اگر یک هدف زندگی مشخص بتواند شمارا از این‌همه دردسر نجات دهد، چرا نمی‌خواهید چنین هدفی داشته باشید؟

7- زندگی بدون هدف خوشایند نیست

شمول اجتماعی بخش عمده‌ای از هدف فرد در زندگی است. افرادی که زندگی بی‌هدفی دارند، بیشتر تنها می‌شوند.

حتی اگر به جمع‌های اجتماعی بپیوندند، کمتر از آن لذت می‌برند.

ازآنجاکه چنین افرادی وضوح ذهنی ندارند، به‌راحتی نمی‌توانند از چیزهای سرگرم‌کننده اطرافشان لذت ببرند.

مغز آن‌ها قادر به درک احساسات نیست. این لزوماً به این معنی نیست که شرایط آن‌ها به‌اندازه کافی خوب نیست.

همین محیط و افراد می‌توانند برای فردی که احساس رضایت ذهنی می‌کند خوشایند باشند.

نتیجه‌گیری

ثابت‌شده است که هر یک از این دلایل نتیجه یک زندگی بی‌هدف است.

هر دلیلی منجر به یک سبک زندگی آشفته می‌شود. هیچ‌کس عمداً نمی‌خواهد چنین زندگی کند. به شما زمان بسیار کوتاهی داده‌شده است تا بتوانید در این دنیا زندگی کنید.

بنابراین به‌جای هدر دادن آن در زندگی بدون هدف، وقت آن است که برای بهبود آن تلاش کنید. خارج شدن از این زندگی آسیب‌زا به انتخاب شما بستگی دارد.

🔷مقاله انگیزشی🔷

راز موفقیت چیست؟

انتخاب‌هایی که در شرایط سخت می‌شود داشت کدامند و کدام‌یک انتخاب درست است؟ چرا؟

هنگامی که از همه نظر احساس شکست و ناامیدی داریم باید چه اقدامی انجام دهیم؟

عوامل زیادی دست به دست هم می دهند تا شخص به موفقیت برسد. در حقیقت همان طور که بارها بارها گفتم موفقیت به هیچ وجه شانسی نیست و شرایط و قوانین خاص خودش را دارد و در این بین تحمل سختی انسان‌ها بیشترین تفاوت را بین‌شان ایجاد می‌کند.

همه افراد موفق کم و بیش بعضی کارها را انجام می دهند، همیشه به دنبال پیشرفت هستند و تسلیم نمی شوند. یکی از مهم ترین شرایطی که شاید در زندگی نود درصد از افراد موفق به چشم می خورد فلسفه رنج کشیدن است.

تحمل سختی نامحدود

چیزی که بیشتر آدمهای این دوره توانایی‌اش را ندارند

شاید برای شما عجیب باشد که می خواهم از سختی و رنج بنویسم اما اگر می خواهید موفق شوید نباید این حقیقت را نادیده بگیرید که بیش تر افراد موفق در دل شرایط سخت رشد کردند و به موفقیت رسیدند.

منظور من از رنج و شرایط سخت فقط شرایط مالی بد نیست. این شرایط و رنج ها می توانند وضعیت مالی، بیماری، از دست دادن عزیزان، شکست و هر چیز مشابه این ها باشد.

خیلی از ما تلاش زیادی برای رسیدن به هدفمان انجام می دهیم اما وقتی دچار سختی می شویم و رنجی به ما می رسد، عقب می کشیم و تسلیم می شویم. در حالی که افراد موفق در این شرایط عکس العمل دیگری از خود نشان می دهند و هرگز تسلیم نمی شوند.

علت این که بعضی افراد تسلیم می شود این است که آن ها تصور می کنند موفقیت بدون سختی و رنج به دست میاید و فکر می کنند مسیر رسیدن به اهدافشان همیشه باید هموار باشد. در حالی که این موضوع حقیقت ندارد.

شما هر هدف یا خواسته ای داشته باشید، یا در هر خانواده ای بزرگ شده باشید، چه پولدار و چه فقیر؛ ممکن است در راه رسیدن به اهدافتان دچار مشکلاتی شوید یا این که درد و رنجی سر زده وارد زندگی شما شود. نحوه برخورد شما با این شرایط سخت، کیفیت زندگی تان را می سازد.

در حقیقت در شرایط سخت شما دو انتخاب دارید:

انتخاب اول در شرایط سخت » تسلیم شوید و کنار بکشید!

انتخاب اول این است که تسلیم شرایط شوید‌ مثلا سال بعد کنکور مهمی در پیش دارید و می دانید زندگی شغلی شما به رتبه شما بستگی دارد. می توانید یک سال به خودتان سختی بدهید و سخت تلاش کنید. شب ها کم تر بخوابید و یا این که به خودتان سخت نگیرید و تلاش زیادی نکنید.

در حالت دوم شاید رنج و سختی به شما نرسد اما نتیجه خاصی هم نخواهید گرفت. یک مثال دیگر بیمارهایی هستند که دچار بیماری های سختی مثل سرطان می شوند. بیش تر بیمارهایی که دچار بیماری های سختی می شوند تسلیم شرایط شده و دیر یا زود از پا در میایند.

اما حتما در روزنامه ها، اخبار یا در اطرافیانتان دیدید یا شنید اشخاصی وجود دارند که با بیماری هایی مثل سرطان می جنگند و حتی بیماری را شکست می دهند. این افراد کسانی هستند که به سراغ انتخاب دوم می روند.

انتخاب دوم در شرایط سخت » ادامه دهید و خودتان را نبازید

انتخاب دوم این است که خودتان را نبازید و مطمئن باشید این روزهای سخت و پر از رنج خواهد گذشت و بالاخره روزهای خوب خواهند آمد. پس با تمام وجود برای خوب شدن اوضاع مالی تان، شرکت در کنکور، بهبود بیماری یا هر شرایط سخت دیگر بجنگید و مطمئن باشید که این رنج ها و سختی ها به سراغ شما آمدند تا شما را قوی تر کنند و به جایگاهی که لیاقتش را دارید برسانند. اگر شما قوی باشید و خودتان را مثبت نگه دارید می توانید از طوفان حوادث جان سالم به در ببرید.

اگر فکر می کنید تحمل رنج و سختی برایتان آسان نیست من این راهکارها را توصیه می کنم :

راه‌حل اول برای تحمل سختی » از آدم های منفی نگر دوری کنید

هم نشینی با آدم های درمانده، آدم هایی که فکر می کنند شانس ندارند و همه دنیا بر علیه آن ها توطئه کرده یا بدبختی همیشه همراه آن هاست، باعث خواهد شد تا شما هم احساس درماندگی و بیچارگی کنید و وقتی رنجی به شما رسید به زمین و زمان بد و بیراه بگویید و تسلیم‌ شرایط شوید چون خود را یک بازنده از پیش تعیین شده می بینید.

در این شرایط بهترین کار این است که آدم های منفی زندگی تان را با آدم های امیدوار و مثبت اندیش عوض کنید. اگر تلاش کردید و نتوانستید دوستان و اطرافیان تان را متقاعد کنید که منفی فکر نکنند پس بهترین راه دوری از آن هاست.

راه‌حل دوم » صبور بودن را تمرین کنید.

صبر سرمایه بسیار بزرگی است که انسان های موفق این سرمایه را دارند‌. استیو جابز اگر در شرایط سخت زندگی اش وقتی از کالج اخراج شد یا بی خانمان بود، صبور نمی ماند و تسلیم شرایط می‌شد مثلا خودکشی را انتخاب می کرد یا خود را بازنده می دید و هیچ تلاشی برای تغییر زندگی اش نمی کرد.

راه‌حل سوم » هر وقت احساس نا امیدی کردید به سراغ زندگی نامه افراد موفق بروید.

یک راهکار دیگری که در خیلی از شرایط سخت به من کمک می کند کمک گرفتن از زندگی نامه افراد موفق هست. وقتی رنج و سختی به من فشار می آورد و احساس می کنم در حال له شدن زیر بار مشکلاتم هستم سریع به سراغ زندگی نامه افراد موفق می روم. بیش تر افراد موفق شرایط بسیار سختی داشتند و مشکلات زیادی از سر گذراندند.اما بالاخره به آرامش و موفقیت برسند. وقتی زندگی این افراد می خوانم امید من برای غلبه بر شرایط سخت بیش تر می شود و از ته دل مطمئن می شوم وقتی آن ها توانستند سختی ها را پشت سر بگذراند پس من هم می توانم.

🔷مقاله انگیزشی🔷

تاثیر افکار مثبت بر زندگی چیست؟

حاصل اصلی افکار مثبت را چگونه می‌شود شرح داد؟

چگونه نهالِ افکار مثبت را در ذهنمان رشد دهیم؟

اگر به این مسئله واقف باشیم که چه قدرت ذهنی قوی داریم هیچگاه به مسائل منفی فکر نمی کردیم. در واقع ساده ترین تشبیهی که می توانیم برای ذهنمان داشته باشیم، می توانیم آن را همانند یک آهنربای قوی فرض کنیم که با فکر کردن به افکار مثبت یا منفی به راحتی آن ها را جذب خودمان کنیم. طبق قوانین کوانتومی که در فیزیک وجود دارد، در این جهان تمام ذرات مدام در حال ساطع کردن انرژی از خود هستند و به هر چیزی که فکر کنیم انرژی ما به سرعت به سمت آن روانه می شود. فکر انسان هم شکلی از انرژی است که از این امر مستثنی نیست.

قدرت بالای ذهن انسان و افکار مثبت

افکار قدرت خلق کنندگی دارند. پرتوهایی که به صورت فکر از ذهن هر یک از ما خارج می شود، حامل مقدار زیادی انرژی هستند. انرژی آزاد شده در هر جهت حرکت می کند. زمین و زمان را به هم پیوند می دهد و در جهت عینیت بخشیدن به خواسته و فکر ساطع شده تلاش می کند.

شاید شنیده باشید که بعضی افراد از مسیر دور بر دیگران تاثیر می گذارند و آن ها را تحت تاثیر خود قرار می دهند. راستی این افراد و انرژی ساطع شده از فکر آن ها چگونه این کار را انجام می دهد؟

افرادی که از قدرت ذهنی بالایی برخوردارند، توانسته اند بر فکر و رفتار خود مسلط باشند و انرژی را به کنترل خود درآورند. آن ها در اثر تمرین و ممارست بر انجام آن ذهن خود را پرورش و تنومند کرده اند. این افراد از نظر ذهنی به حدی رشد کرده اند که علاوه بر ذهن خود قادرند ذهن سایرین را نیز در کنترل خود داشته باشند.

این توانمندی علاوه بر ذاتی بودن، بیشتر نتیجه تلاش و پشتکار فراوان است. هر کس مسیر این افراد را بپیماید و کارهایی که آن ها کرده اند را انجام دهد، می تواند بر ذهن و خود و در ادامه بر ذهن دیگران نیز مسلط باشد.

افکار خوب، یک انسان خوب را شکل می‌ دهند و افکار منفی، یک انسان تیره‌ بخت را می‌سازد.

انسانی که گرفتار افکار منفی باشد فکر می‌ کند دنیا محیطی پر از ترس و اضطراب است. اما در مقابل برای کسی که بتواند افکار منفی و مضر را کنترل کند دنیا مهربان می‌ شود و همیشه هستی آماده کمک به او برای رسیدن به اهداف و خواسته‌هایش هستند.

انسان فقط آرزوهایش را جذب نمی‌ کند بلکه آنچه باعث ترس می‌ شود نیز به سمت او می‌آید. افکاری که توجه انسان را جلب می‌ کنند، چه مثبت و چه منفی، به ذهن ناخودآگاه می‌ روند تا وارد دنیای واقعی شوند. انسان همان چیزی می‌ شود که در طول روز به آن فکرمی کند.

سعی کنید اطرافیان‌ تان را طوری انتخاب کنید که با تفکر مثبت و اعمال‌ شان توانایی‌ های شما را بالا ببرند؛ افرادی که به‌ جای ناامیدی، به شما انگیزه بدهند و در مسیر رشد و توسعه‌ ی فردی به شما کمک کنند. انرژی مثبت که از تفکر مثبت آن ها سرچشمه می گیرد، باعث می شود تا گفت‌ و گوهای درونی بهتری داشته باشید.

1. گفت‌ و گوهای درونی منفی را حذف کنید

اولین قدم آگاهی است. اگر از ماهیت ذهنتان آگاه نباشید، ایجاد تغییرات مثبت ذهنی برای نهادینه کردن تفکر مثبت بسیار دشوار خواهد بود. به‌طور معمول افکار منفی، لایه‌های عمیقی از درد و خشم را در شما ایجاد می‌کند. در صورتی‌ که نسبت به آن ها آگاهی پیدا کنید، می‌ توانید به‌راحتی با آن ها مقابله کنید.

بی‌ شک اگر خودگویی شما طی زمان‌ های طولانی ایجاد شده باشد، تغییر و ایجاد افکار مثبت هم نیازمند زمان و تمرین بیشتری خواهد بود. این خودگویی‌ ها طی سال‌ های زیادی به علت‌ های مختلف به‌وجود آمده‌ اند.

زمانی که به خودتان می‌ گویید «من نمی‌توانم» یا «این کار خیلی سخت است»، ذهن شما برای انجام آن کار مقاومت می‌ کند و به این ترتیب رسیدن به هدف برای‌ تان دشوار خواهد بود. برای حل این مشکل، هر بار که به خودتان می‌گویید: «نمی‌ توانم»، کمی مکث کنید و از خود بپرسید: «چرا نمی‌ توانم؟»

2. عبارات تأکیدی مثبت را تکرار کنید تا بر تفکر مثبت شما اثر بگذارد

جملات تأکیدی مثبت، عبارات امید بخشی هستند که نتایج یا اهداف مطلوب را توصیف می‌ کنند. این جمله‌ ها معمولا به‌ صورت کوتاه، باور پذیر و خاص انتخاب می‌شوند. این عبارات با تکرار مداوم، در ضمیر ناخودآگاه شما ثبت می‌شوند و توانایی خوب فکر کردن را در شما بالا می‌ برند. که نتیجه آن تفکر مثبت همیشگی برای شماست.

نکته‌ی مهم در این مرحله این است که شما باید چنین عباراتی را با صدای بلند بخوانید و با تمام وجود آن ها را حس کنید. تا زمانی که احساسات شما درگیر نشود، گفتن این عبارات تأثیری نخواهند داشت. در واقع زمانی می‌ توانید از قدرت ضمیر ناخودآگاه‌ تان استفاده کنید که کلمات را همراه با ایمان کامل برای خودتان تکرار کنید. بنابراین، تکرار عبارات تأکیدی مثبت به‌عنوان یک تمرین روزانه بسیار مهم است.

3. داستان‌های خوب متناسب با خودتان بسازید

ذهن انسان به‌ سادگی می‌ تواند افکار منفی را یکی پس از دیگری ایجاد کند. این افکار به شکل نمایش و داستان‌ های غم‌انگیز روی فرد تأثیر می‌گذارند و با محدود کردن ذهن او، مانع ایجاد تفکر مثبت و رشد و پیشرفت وی می‌ شوند.

برای رهایی از چنین افکاری، بهترین روش این است که یک داستان مثبت بنویسید و آن داستان را همیشه با خودتان تکرار کنید.

این داستان می‌ تواند درباره‌ی رویدادهای دلخواه یا اهداف‌ تان باشد و تکرار آن سبب می‌شود این اهداف و رؤیاها ملکه‌ی ذهن‌ تان شوند، طوری که انگار هم‌ اکنون به آن ها دست یافته‌ اید. این قدرت تفکر مثبت است.

4. بر زمان حال تمرکز کنید

یکی از مراحلِ مهمِ انجام خود گویی مثبت و داشتن تفکر مثبت این است که در زمان حال زندگی کنید. ممکن است در مسیر موفقیت و دستیابی به اهداف‌ تان از کارهای زیادی که باید انجام بدهید، ترس و واهمه داشته باشید. در این حالت، ذهن‌ تان درگیر تخیلات منفی مانند ترس و نگرانی خواهد شد که به ناامیدی و سرکوب شدن رؤیاهایتان خواهد انجامید.

5. ترس‌ هایتان را کنترل کنید

یکی از عواملی که اغلب شما را از خواسته‌ هایتان دور می‌کند، «ترس» است.

سعی کنید به‌تدریج بر ترس‌ هایتان غلبه کنید و راه‌ ها و اتفاق‌ های مثبت بیشتری را پیدا کنید. در بسیاری از مواقع وقتی با ترس‌ هایتان مواجه می‌ شوید، می‌ بینید که اوضاع چندان هم بد نیست. در واقع مناسب‌ ترین تغییر، ریسک پذیری همراه با تفکر مثبت است.

6. روی لحظات لذت‌ بخش تمرکز کنید

اگر در زندگی‌ تان به‌جای لحظات سخت روی لحظات لذت‌ بخش تمرکز کنید، ایجاد نگرش مثبت برای‌ تان بسیار آسان‌تر خواهد شد. وقتی با چالش‌ها مواجه می‌ شوید به یاد داشته باشید که زندگی فراز‌ و نشیب‌ های زیادی دارد و لحظات خوب از درونِ سختی‌ ها ساخته می‌شوند.

🔷مقاله انگیزشی🔷

موانع رسیدن به هدف چیست؟

چگونه می‌توان موانع رسیدن به هدف را حذف کرد؟

هر کسی در طول زندگی خود بارها و بارها با مشکلات و موانعی مواجه می شود که برخی از آن ها از کنترل شخص خارج هستند ولی برخی دیگر نشات گرفته از سبک زندگی، طرز فکر و به طور کلی وجود همان فرد هستند. مواردی از موانع رسیدن به هدف که مربوط به همان فرد هستند را می توان تا حد بسیار زیادی کنترل کرد و آن ها را از سر راه رسیدن به موفقیت برداشت. البته انجام این کار نیازمند تقویت اراده برای بلند شدن از جا و همت کردن است، در غیر این صورت آب از آب تکان نمی خورد و موانع همانطور که هستند، باقی می مانند. با توجه به اهمیت پیشرفت در زندگی، ما قصد داریم در این مقاله به بررسی مهم ترین موانع رسیدن به هدف بپردازیم، پس با ما در ادامه مطلب همراه باشید.

آشنایی با موانع رسیدن به هدف

بدون شک شرایط زندگی هیچ فردی حتی موفق ترین انسان های روی این کره خاکی هم؛ همواره گل و بلبل نیست و هر کسی با موانع مختلفی برای رسیدن به موفقیت مواجه می شود. برخی از این موانع تحت کنترل همان فرد هستند و می توان با اقداماتی موثر، آن ها را کنار زد. موانعی که برای برخی افراد تبدیل به جزئی از زندگی شده اند و متاسفانه ریشه زده اند. پس بهتر است با موانع رسیدن به اهداف آشنا باشید و در صورتی که با آن ها مواجه هستید، برای کنار زدنشان اقدامات موثری انجام دهید. از جمله مهم ترین موانع رسیدن به هدف می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

اهمال کاری

آیا شما هم جزء آن دسته از افرادی هستید که هیچ کاری را در زمان مناسب انجام نمی دهید، کار امروز را به فردا موکول می کنید و به طور کلی اهمال کار هستید؟ اگر همینطور است باید بدانید شما با یکی از موانع رسیدن به اهداف مواجه هستید و دیر یا زود به تعویق انداختن کارها تبدیل به یک عادت نهادینه در زندگیتان می شود.

نداشتن برنامه ریزی

یکی از مهم ترین عواملی که شما را به خواسته هایتان نزدیکتر می کند؛ داشتن برنامه ریزی است. زمانی که برای انجام کارهای مختلف، برنامه ریزی دارید؛ بهتر می توانید هر کاری را به موقع و به طور کامل انجام دهید.

نداشتن برنامه ریزی یکی از موانع رسیدن به هدف محسوب می شود.

کاهش انگیزه

بدون شک کسانی که انگیزه کافی برای تلاش کردن ندارند؛ نمی توانند به خواسته هایشان برسند. این افراد دیر یا زود در مسیر پیشرفت در زندگی متوقف می شوند و ممکن است هیچگاه به راه خود ادامه ندهند. پس بهتر است از راهکارهایی اصولی برای افزایش انگیزه خود استفاده کنید.

کمبود اعتماد به نفس

آیا می دانید منظور از اعتماد به نفس چیست؟ کسانی که نسبت به توانایی ها و استعدادهای خود اطمینان دارند و از آن ها برای تحقق اهدافشان استفاده می کنند؛ از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند.

نداشتن اعتماد به نفس یکی از موانع رسیدن به هدف و خواسته ها محسوب می شود.

نداشتن مهارت های کافی

بدون شک برای اینکه بتوانید کارهای مهم را انجام داده و به خواسته هایتان برسید؛ باید مهارت های لازم را نیز کسب کنید. کسی که مهارت کافی برای انجام یک کار مشخص را ندارد؛ هر چقدر هم تلاش کند باز هم به بن بست می رسد. بنابراین باید برای کسب مهارت های جدید و موثر، وقت صرف کرده و تمرین کنید.

پردازش افکار منفی

حتما تا به حال در موقعیتی قرار گرفته اید که به واسطه پردازش افکار منفی؛ انگیزه، حوصله و اشتیاق خود را برای رسیدن به خواسته هایتان از دست داده اید. بنابراین پردازش افکار منفی و مزاحم یکی از موانع رسیدن به هدف محسوب می شود و باید از آن دوری کنید.

هدف گذاری اشتباه

توجه داشته باشید یکی از عوامل رسیدن به موفقیت؛ هدف گذاری است، ولی هدف گذاری درست! کسی که بدون در نظر گرفتن توانایی ها، مهارت های کسب شده و به طور کلی شرایط خودش؛ اهدافی را تعیین می کند، در اکثر موارد با شکست مواجه خواهد شد. پس بهتر است به تناسب اهداف با توانایی ها و شرایط خود توجه کنید تا در میانه مسیر پیشرفت در زندگی متوقف نشوید.

ترس از مواجه شدن با تغییرات

آیا می دانید ماندن در محیط امن زندگی و مواجه نشدن با تغییرات یکی از موانع رسیدن به هدف است؟ از طرفی برخی افراد به واسطه ترس از ایجاد تغییرات است که در محیط امن زندگی باقی می مانند. بنابراین باید سعی کنید از روزمرگی دور بمانید و با تغییرات جدید مواجه شوید.

احساس شکست زود هنگام

من موفق نمیشم، من شکست می خورم، معلومه که موفق نمیشم و هزاران جمله منفی دیگر که نشات گرفته از احساس شکست زود هنگام هستند. این احساس می تواند فرد را برای مدت های طولانی از انجام کارهای مهم و در نتیجه پیشرفت در زندگی دور کند. پس به جای تلقین کردن این احساسات به خود باید درک کنید که شکست هم جزئی از مسیر رسیدن به موفقیت است.

احساسی عمل کردن

درست است که توجه به احساسات هم برای پیشرفت در زندگی مهم است، ولی کنترل احساسات، تقویت هوش هیجانی و در نتیجه احساسی عمل نکردن نیز برای رسیدن به موفقیت ضروری هستند. پس بهتر است به فکر تقویت هوش هیجانی خود باشید.

سخن پایانی

بدون شک هیچ کسی دوست ندارد شکست، ناکامی و محقق نشدن اهدافش را تجربه کند، ولی اکثر مردم با موانع رسیدن به هدف آشنا نیستند و به همین علت برخی افراد برای همیشه از تحقق خواسته هایشان دور می مانند. فراموش نکنید شما قهرمان زندگی خودتان هستید و باید موانع را یکی پس از دیگری کنار بزنید.

🔷مقاله انگیزشی🔷

چگونه خدارا باور کنیم؟

مهم‌ترین عامل رسیدن به خواسته‌های انسان چیست؟

ارتباط آرامش با یاد خدا و ایمان قلبی چیست؟

چگونگی باور به خدا و رسیدن به ایمان قلبی

چگونه خدا را باور کنیم؟ ممکن است، این سوال در ذهن شما باشد که ایمان توکل در رسیدن و خواسته ها و حل مشکلات چه تاثیری دارد.آیا با ایمان و توکل چگونه میتوان یک زندگی بهتری داشت؟ نقش خداوند در زندگی ما چگونه است؟ و چگونه می توان از خداوند برای رسیدن به موفقیت و خوشبختی کمک بگیریم؟

این سوالات و بسیاری از سوالات دیگر در این حوزه ممکن از ذهن شما را درگیر کرده باشد و حتی ممکن است تعداد زیادی خواسته و یا مشکل داشته باشید و برای رسیدن به خواسته ها و حل مشکلات احساس درماندگی و نگرانی در شما ایجاد شده باشد و نمی دانید چگونه این مشکلات را حل کنید.

مهمترین عاملی که ما را به خواسته هایمان می رساند چیست؟

مهمترین عاملی که ما را نخواست ما به خواسته هایمان می رساند و در تمام کلاس های موفقیت آن را بیان می کنند بحث داشتن احساس خوب و احساس آرامش است.

سوال اینجاست که احساس خوب و احساس آرامش، چه ربطی به موضوع توکل و ایمان به خداوند دارد؟ اگر بخواهم یک عامل مهم که همیشه می تواند برای شما تاثیر مثبت داشته باشد و احساستان را خوب نگه دارد موضوع ایمان و توکل به خداوند است. زیرا به گفته خداوند در قرآن کریم ((همانا با یاد خداوند دلها آرام می گیرد)).

چگونه ایمان قلبی پیدا کنیم؟

اگر قصد دارید موفق شوید مشکلات خود را حل کنید به خواسته هایتان برسید و باید آرامش را در وجود خود احساس کنید بهترین راه ایجاد آرامش، این است که رابطه خودتان را با خداوند تان بهتر کنید این مهمترین و بهترین کاری است که می توانید انجام دهید.

موضوع توکل و ایمان به خداوند، بسیار وسیع تر از موفقیت و حل مشکل است زیرا، برای رسیدن به هر خیر و خوشبختی و الخصوص آرامش شما باید رابطه خودتان را با خداوند بهتر کنید چرا که خداوند در قرآن کریم بارها و بارها بیان می‌کند که(( آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست)) در پاسخ به این سوال باید بیان کرد که خداوند به شدت برای ما کافی است و اگر بتوانیم رابطه ی خودمان را به خداوند بهتر کنیم قطعا می توانیم با آرامش و قوت قلبی که در قلبمان احساس می کنیم به هر خواسته ای که می خوایم برسیم و مشکلاتمان را حل کنیم و به سعادت دنیا و آخرت دست پیدا کنیم.

چگونه خدا را باور کنیم؟

تا اینجای مقاله بیان شد که برای خوشبختی و رسیدن به خواسته ها و آرامش و حل مشکلات ما باید رابطه خودمان را با خداوند بهتر کنیم .به عبارتی این رابطه وقتی بهتر می شود که باور های ما را نسبت به خداوند تغییر پیدا کند، چرا که دلیل اصلی رابطه نامناسب ما با خداوندمان به خاطر باورهای اشتباهی است که در گذشته مان در کلاس های مذهبی مدرسه دانشگاه خانواده و تلویزیون و غیره در ما به وجود آمده است .

از جمله ی این باورهای این است که خداوند بسیار انتقام گیرنده و جبار است،خداوند بسیار سخت گیر است و یا حتی باور های نامناسب دیگری مانند با خدا بودن و مسیر راستی و حلال را پیش رفتن بسیار سخت است و …

مجموع این باورهای نامناسب باعث شده که ایمانمان نسبت به خداوند کاهش یابد و روی خداوند حساب نکنیم و در نتیجه :دچار مشکلات متعدد می شویم و ناکامی، ناامیدی . ترس و بد بختیی را در زندگیمان تجربه می کنیم.

چگونه به باور قلبی خداوند برسیم؟(چگونه ایمان قلبی پیدا کنیم؟)

برای ایجاد باورهای قلبی مناسب نسبت به خداوند باید از الگوهای مناسب مانند داستان پیامبران که در قرآن بیان شده است و تجربیات و مثبت خودمان و پدیده های بی نظیر هستی مانند چرخش سیارات و حرکت کیهان و زمین و ماه و خورشید، بارش باران و رشد یک جنین از نطفه تا تبدیل شدن به یک موجود کامل و با استفاده از بسیاری از عوامل و پدیده های دیگر می توانیم باورهای مناسبی نسبت به خداوند در خودمان ایجاد کنیم.

اگر بخواهم روند ساختن باورهای مثبت نسبت به خداوند را خیلی ساده برای توضیح بدهند اینگونه است که ما باید یک ذهنیت متفاوت تری نسبت به خداوند ایجاد کنیم، یعنی باور کنیم که خداوند را مهربان است.خداوند را حامی خودمان بدانیم، بپذیریم که خداوند ما را دوست دارد و ….

اگر ما بتوانیم چنین باورهای نسبت به خداوند داشته باشیم خداوند نیز دقیقاً همین واکنش ها نسبت به ما خواهد داشت.ارائه ی راهکار به همین جا ختم نمی شود بلکه یک راهکار عالی داریم که به شدت می تواند به شما کمک کند تا باور قلبی مناسبی نسبت به خداوند در خودتان ایجاد کنید.

چگونه با یاد خدا آرامش بگیریم؟

استفاده از جملات، مقالات و جستارهای تاکیدی مثبت به شدت می تواند باور های مثبتی را نسبت به خدا در وجود شما ایجاد کند و احساس آرامش قلبی را در شما تقویت کند.یکی از بهترین راه کارهایی که می توانید باورهای مناسب نسبت به خداوند در وجودتان ایجاد کنید مطالعه‌ی روزانه است؛ با توجه به برنامه‌ی روزانه‌ی خود مطالعه‌ی کتاب‌های انگیزشی که همگی از اعتقاد به خدا نقاط اشتراک زیادی دارند و یا حتی خواندن تفسیر قرآن کریم می‌تواند در ایجاد آرامش شما با یاد خدا بسیار موثر باشد.

🔷مقاله انگیزشی🔷

خوش فکری یعنی چه؟

تمرین های خوش‌فکری کدامند؟

تاثیر خوش‌فکری در زندگی چگونه است؟

چه عواملی موجب خوش‌فکری یا عدم آن هستند؟

تمرین های خوش فکری

بدون شک یکی از عواملی که تحت هر شرایطی بر زندگی ما تاثیرگذار است و در عین حال می تواند اثرهای مختلف منفی و مثبتی به جای بگذارد؛ فکر کردن است. افکار ما می توانند بر زندگی مسلط شوند و ما را از انجام کارهای مهم دور کرده یا اینکه باعث افزایش انگیزه شوند. بنابراین باید به فکر تقویت خوش فکری باشید تا بتوانید به خواسته های زیبایی که دارید برسید. خواسته هایی که در رویاهایتان به آن ها فکر می کنید، باعث ساختن یک زندگی ایده آل می شوند و به طور کلی اهداف شما هستند. خوشبختانه برای تقویت این نوع افکار، راهکارهای مختلفی وجود دارند ولی برای بهره مندی از مزایای آن ها باید وقت صرف کرده و تمرین کنید. به همین علت ما قصد داریم در این مقاله به بررسی روش های تقویت خوش فکری بپردازیم، پس با ما در ادامه مطلب همراه باشید.

آیا می دانید برای رسیدن به موفقیت در زندگی به ایده پردازی نیاز دارید و این موضوع هم تحت تاثیر خوش فکری است؟ آیا می دانید بسیاری از افراد موفق در کنار مهارت هایی که کسب کرده اند، به خوبی فکر کرده و از خلق ایده های جدید به موفقیت رسیده اند؟ پس فراموش نکنید زندگی شما بیشتر از آنچه که تصور می کنید، تحت تاثیر افکارتان هستند. بدون شک هر کسی می تواند به نوبه خود فکر کند، ایده پردازی کرده و از قدرت خلاقیت خود استفاده کند. بنابراین باید در کنار سایر کارهایی که برای پیشرفت در زندگی انجام می دهید، خوش فکری را نیز تمرین و تقویت کنید. از جمله مهم ترین روش ها برای تقویت این عامل می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

با افراد خلاق و با انگیزه معاشرت کنید

به جای معاشرت با افراد بی انگیزه ای که تصور می کنند خلاقیت داشتن یکی از ویژگی های همسایه است و قرار نیست آن ها خلاق باشند، بهتر است با افراد با انگیزه و خلاق معاشرت کنید. به این ترتیب کمال هم نشینی در شما اثر می کند و به فکر استفاده از قدرت خلاقیت خود خواهید بود.

از افکار منفی دور باشید

ذهن قدرت پردازش هر نوع فکری اعم از مثبت و منفی را دارد و این خود شما هستید که به ذهن اجازه پردازش یکی از این افکار را می دهید. از طرفی پردازش افکار منفی یکی از موانع خوش فکری است. بنابراین باید از پردازش افکار منفی جلوگیری کرده و ذهن را برای پردازش افکار مثبت و ایده پردازی آماده کنید.

از تاثیر مدیتیشن غافل نشوید

اگر می خواهید ذهن خود را برای فکر کردن به موضوعات جدید، سازنده و مثبت آماده کنید؛ بهتر است از تکنیک های مدیتیشن استفاده کنید. به این ترتیب بر ذهن خود مسلط شده و هر زمان که بخواهید، به موضوعاتی مثبت فکر خواهید کرد.

مثبت اندیشی را تمرین کنید

به نظر شما کسی که نسبت به اکثر موضوعات زندگی خود و دیگران بدبین است، می تواند با خوش فکری برای ساختن زندگی خود تلاش کند؟ بدون شک پاسخ این سوال منفی است. بنابراین بهتر است برای افزایش انگیزه، تقویت قدرت خلاقیت و ایده پردازی؛ مثبت اندیشی را نیز تمرین کنید.

هدف گذاری کنید

برای اینکه بدانید قرار است در مورد چه چیزی فکر کنید و ذهن خود را از پراکندگی افکار دور نگه دارید؛ باید هدف گذاری کنید. زمانی که برای تلاش کردن، هدف دارید؛ تمام جوانب زندگی را برای رسیدن به همان هدف هماهنگ خواهید کرد و این موضوع دقیقا برای تمرین و تقویت خوش فکری نیز ضروری است.

از بارش فکری کمک بگیرید

آیا می دانید منظور از بارش فکری چیست؟ زمانی که در مورد یک موضوع بدون اینکه به ذهنتان فشار بیاورید، فکر می کنید و هر فکری که به ذهنتان می رسد را یادداشت می کنید؛ در حال بارش فکری هستید. به این ترتیب افکار و ایده های مختلفی به ذهنتان می رسند که ممکن است در میان آن ها یک یا چند مورد بی نظیر وجود داشته باشد.

الگوهای فکری را از بین ببرید

کم نیستند تعداد کسانی که سال های طولانی از یکسری الگوی فکری پیروی می کنند و تصورشان این است که راز موفقیت آن ها در همین الگوهای فکری نهفته است. در حالی که این ایجاد تغییر است که به پیشرفت در زندگی کمک می کند. بنابراین باید از الگوهای فکری قدیمی و محدود کننده دور شوید، ذهن خود را آزاد بگذارید و با تغییرات جدید مواجه شوید.

روند یادگیری را متوقف نکنید

از جمله دیگر تمرین های خوش فکری می توانیم به یادگیری اشاره کنیم. زمانی که جوانب مختلف موضوعات جدید را یاد می گیرید یا آموخته های قبلی خود را تکمیل می کنید؛ شرایط را برای ایده پردازی و به کارگیری قدرت خلاقیت نیز فراهم خواهید کرد.

از اشتباهات خود درس بگیرید

بهتر است بدانید گاهی اوقات همان ایده نابی که به دنبالش می گردید در اشتباهات شما نفهته است. به همین علت همواره توصیه می شود از اشتباهات خود درس بگیرید و به جای تکرار کردن آن ها، از نکته هایی که در همان اشتباهات نهفته است برای رسیدن به موفقیت استفاده کنید.

اعتماد به نفس خود را تقویت کنید

متاسفانه کم نیستند تعداد کسانی که قدرت خلاقیت بسیار خوبی دارند، خوش فکری در وجودشان ریشه زده است و ایده های خوبی به ذهنشان می رسد؛ ولی هیچگاه آن ها را به زبان نمی آورند و عملی نمی کنند زیرا اعتماد به نفس کافی ندارند. پس بهتر است برای پیشرفت در زندگی به فکر تقویت اعتماد به نفس خود باشید.

سخن پایانی

چه بخواهید چه نخواهید؛ زندگی همه مردم تحت تاثیر افکارشان قرار می گیرد. هر کسی به نوبه خود دارای ذهنی خلاق است، می تواند به کمک آن ایده پردازی کند و به خواسته هایش برسد. خوش فکری همان عامل ذهنی است که می تواند شما را در مسیر تحقق اهدافتان همراه کند، پس باید از تمرینات اصولی برای تقویت آن استفاده کنید.

🔷مقاله انگیزشی🔷

علت‌های بی‌ارادگی چیست؟

اهمیت تقویت اراده چیست؟

روش های مقابله با بی ارادگی چیست؟

علل های بی‌ارادگی

بی تفاوتی یا بی ارادگی، اصطلاحی در روانکاوی است و برای توصیف مواقعی به کار می رود که افراد با وجود درک درست و توانایی جسمی و ذهنی بالا، می دانند چه کنند اما هیچ کاری انجام نمی دهند. این اصطلاح زمانی به کار می رود که افراد برخلاف دانش خود و برخلاف توانایی های ذهنی و جسمی خود اعمال درستی انجام ندهند. بی ارادگی بیشتر ناشی از آسیب عصبی، افسردگی یا اسکیزوفرنی است و با کاهش امید و تمایل و بی تفاوتی شدید همراه است.

به عنوان مثال، افراد زیادی هستند که توانایی کنترل خود را برای دور شدن از سرگرمی های زودگذر یا مدیریت صحیح مالی ندارند یا حتی بیمارانی هستند که ساعت ها غذا را بدون اراده لازم برای بلعیدن آن می جوند. این مشکل در درازمدت می تواند تمام عرصه های زندگی را تحت تاثیر قرار دهد و مشکلات زیادی را ایجاد کند.

اهمیت تقویت اراده

همه مردم می خواهند تصمیمات خود را در کوتاه ترین زمان ممکن اجرا کنند زیرا یک اراده قوی ما را وادار می کند تا از شادی ها یا خواسته های حال خودداری کنیم و با صرف انرژی در مکانی بهتر، آینده ای بهتر بسازیم. اگر هر روز یک ساعت زنگ دار را هم برای زمان خاصی تنظیم می کنید تا بتوانید قبل از رفتن به محل کار یا تحصیل و ورزش و غیره یک روال درست را طی کنید اما هرگز نمی توانید به موقع و حتی دیرتر وقتی به محل کار خود می رسید از خواب بیدار شوید.

باید به فکر تقویت اراده و مقابله با کمبود اراده باشید. اگر چه زمانی که بی ارادگی به عنوان یک مشکل حاد ایجاد می شود، لازم است برای درمان به روانشناس مراجعه کنید اما پس از شروع جستجو و خواندن این مقاله، آماده مبارزه با این مشکل و به چالش کشیدن خود خواهید بود.

روش های مقابله با بی ارادگی

اگر از آن دسته افرادی هستید که وسوسه خوردن شیرینی یا جواب دادن بی هدف به تلفن، رفتن به خرید یا گشت و گذار در اینترنت را رها نمی کنید، باید اراده خود را تقویت کنید. اراده افراد مختلف متفاوت است اما جالب است بدانید که تقویت اراده کار چندان سختی نیست و به نوعی می توان این کار را ترکیبی از تمرین و استراحت اصولی دانست.

بهترین دفاع حمله است

از سوی دیگر، افرادی که خودکنترلی بیشتری داشتند، زمان کمتری را صرف مبارزه با خواسته های خود می کردند. این افراد به این نتیجه رسیدند که می توانند راه خوبی برای نظم بخشیدن به زندگی و جلوگیری از مشکلات استرس زا داشته باشند.

برای مثال، اگر در طول روز استراحت می‌کنید و درست غذا می‌خورید، لازم نیست وقت خود را صرف مبارزه با میل به استراحت در حین کار کنید. به این ترتیب، به جای تدافعی، خود را برای آینده آماده می کنید و چشم اندازهای واقع بینانه برای موفقیت خواهید داشت.

به اندازه کافی استراحت کنید

همانطور که متوجه شدید، نظم و روال مناسب تاثیر زیادی بر بی ارادگی دارد. به عنوان مثال، اگر شب ها خوب نمی خوابید یا کمتر از حد معمول می خوابید، در طول روز بیشتر با حواس پرتی و میل به استراحت مواجه خواهید شد و به نوعی این باعث کاهش اراده شما می شود.

رعایت رژیم غذایی اصولی

مصرف فست فود، غذاهای فرآوری شده و غذاهای زیاد تاثیر زیادی بر سلامت روحی و جسمی ما دارد. برای تقویت اراده خود و مبارزه با بی ارادگی، بهتر است یک برنامه غذایی سالم پر از سبزیجات و غذاهای سالم تهیه کنید و مواد مضری را که استفاده می کردید با نوشیدنی های سالم جایگزین کنید.

ورزش کردن

لازم نیست هر روز به صورت حرفه ای تمرین یا ورزش کنید. فقط کمی ورزش و ورزش های سبک مانند پیاده روی را در برنامه روزانه خود قرار دهید. پس از یک ماه، متوجه خواهید شد که این تمرین عملکرد ذهنی و فیزیکی شما را بهبود بخشیده است و به شما این امکان را می دهد که بیشتر روی اهداف خود تمرکز کنید و با انرژی بیشتری به جلو حرکت کنید.

همچنین افزودن مواردی مانند ورزش و پایبندی به آن در طول زمان و در دراز مدت تاثیر زیادی در تقویت اراده و مبارزه با بی ارادگی دارد.

با آرامش و در زمان مناسب برنامه ریزی کنید

اگرچه هیچکس نمی تواند لحظات استرس زا و ناگهانی زندگی را کنترل یا پیش بینی کند اما می توانیم از لحظاتی که آرامش بیشتری داریم، برای مقابله با مشکلات استفاده کنیم. به عنوان مثال اگر می خواهید با همسرتان در مورد ترک سیگار صحبت کنید، زمان مناسبی را انتخاب کنید و با آرامش این کار را انجام دهید.

همچنین بهتر است چندین عمل سخت و استرس زا را به طور همزمان به تعویق نیندازید. به عنوان مثال، اگر سیگار را ترک کردید، تغییر شغل یا گرفتن یک شغل جدید و پر استرس گزینه منطقی نیست. اگر در شرایط بحرانی گیر کرده اید، مثلاً باید بدهی های خود را به زودی بپردازید، باید از خود بپرسید که چگونه از اراده خود استفاده خواهید کرد و در چند هفته آینده چه اقداماتی را انجام خواهید داد؟

اهمال کاری نکنید

به تعویق انداختن کار را می توان یک گناه جهانی دانست، بنابراین بیش از نود درصد افراد حداقل برای مدت کوتاهی کار را به تعویق می اندازند. این مشکل از آن دسته مواردی است که به مرور زمان می تواند منجر به سستی شود و در صورت وجود باید برطرف شود.

استفاده از تمرینات مدیتیشن

یکی از راه های رسیدن به آرامش روانی و افزایش اراده، تمرین مدیتیشن است.

بسیاری از مردم بر این باورند که این تمرینات بخش‌هایی از مغز را که مسئول اراده هستند تقویت می‌کند و پایبند بودن به مدیتیشن باعث می‌شود تا کارهای خود را با اشتیاق بیشتری انجام دهند. همچنین جالب است بدانید که این تمرین به ارتباط بهتر بین قسمت های مختلف مغز و تصمیم گیری بهتر کمک می کند.

اصول گرا باشید

با افزایش حجم کار و بزرگتر شدن اهداف، کوتاه شدن زمان و موارد دیگر، ممکن است وسوسه شوید که وعده های غذایی مهم روز یا خواب مناسب را نادیده بگیرید. با این حال، به خاطر داشته باشید که بدون استراحت و تغذیه مناسب، هرگز نمی توانید با تنبلی کنار بیایید و در جهت اهداف خود گام بردارید. پس از آن، هر بار که تصور می‌کنید می‌توانید به عنوان یک سوپرمن بدون نیاز به چیزی ادامه دهید، یک وعده غذایی کوچک یا میوه بخورید و به خود یادآوری کنید که تغذیه و استراحت از عوامل اصلی موفقیت هستند.

پیشرفت خود را یادداشت کنید

بسیاری از ما به طور طبیعی منفی گرا و کمی ناراضی هستیم، به همین دلیل است که پیگیری پیشرفت برنامه بسیار مهم است. به عنوان مثال، اگر در طول یک سال گذشته سخت کار کرده اید و کسب و کار خود را بسیار بهبود بخشیده اید، وجود نمودار پیشرفت از روز اول به شما انگیزه و انرژی می دهد، حتی اگر یک ماه با ضرر و شکست مواجه شده باشید. گم نشوید و سعی کنید با قاطعیت بیشتری بر این مشکل غلبه کنید.

لیستی از کارهای بد تهیه کنید

اگر شما نیز با بی میلی به انجام کارها مواجه هستید یا اینکه دچار بی ارادگی هستید، بهتر است فهرست کاملی از آنها تهیه کنید. به عنوان مثال، اگر روزی پنج کار دشوار دارید که اراده لازم برای انجام آنها را ندارید، یک لیست به شما کمک می کند، اگر از کار اول خسته شدید، به کارهای بعدی بروید و کمی تنوع ایجاد کنید.

از تغییر هراس نداشته باشید

هر چیزی که هر روز تکرار شود به مرور زمان تبدیل به یک عادت می شود و عادت های زیادی وجود دارد که کیفیت زندگی ما را محدود می کند. برای تقویت اراده خود، باید به تدریج عادات ناسالم را با عادات مثبتی که در حال حاضر انجام می دهید جایگزین کنید و اگر این عادت ها در آینده بی اثر شدند، دوباره سعی کنید آنها را تغییر دهید.

به خودتان هدیه دهید

چیزهای زیادی در زندگی وجود دارند که جذابیت خاصی ندارند و به آنها برچسب خسته کننده زده می شود. به عنوان مثال، مسواک زدن دندان ها یا نخ دندان کشیدن و غیره، اگرچه آسان است اما برای افراد بدون اراده کار دشواری به نظر می رسد. به همین ترتیب می توانید از محرک های مناسب خود استفاده کنید و برای حفظ عادات مثبت انگیزه ایجاد کنید. به عنوان مثال، پایبندی به یک عادت می تواند روز بعد 10 دقیقه بیشتر سرگرمی به شما بدهد.

🔷مقاله انگیزشی🔷

چه عواملی در بروز خستگی بهاری نقش دارند؟

چگونه با عوامل موثر می‌توان مقابله کرد؟

اگر شما هم از جمله افرادی هستید که در فصل بهار کسل و خواب آلوده می‌شوید؛ این گزارش را بخوانید تا بفهمید چگونه از این خواب آلودگی فرار کنید.

فصل بهار علی‌رغم نشاط و سرزندگی ذاتی‌اش، بعضا برای بسیاری از ما با بی‌حالی و خواب‌آلودگی همراه است. این حس و حال نه تازگی دارد و نه مختص به ماست. ما این حس و حال بهاری را از قدیم الایام به یاد داریم؛ چه در دوران مدرسه که در فصل بهار حال و حوصله‌ی درس خواندن برایمان باقی نمی‌ماند و چه در دوران دانشجویی که رمقی برای رفتن به کلاس‌ها نداشتیم. اما مسئله به این اینجا ختم نمی‌شود و گاها کسانی را می‌دیدیم که در کلاس یا هنگام مطالعه چنان خوابشان می‌برد که گویی کتاب و قلم برایشان حکم قرص‌های خواب‌آور را دارد. این خواب‌آلودگی، کسالت و بی‌حالی مختص به زمان درس و مدرسه نیست و آدمی در هر برهه از زندگی خود در فصل بهار کمابیش به آن دچار می‌شود.

چرا در طول روز بی حال و خواب آلود می شویم؟

احساس بی‌حالی و ضعف فقط به فصل بهار ختم نمی‌شود و احتمالا افراد زیادی را دیده‌ایم که در فصل‌های دیگر سال هم درگیر این حس‌وحال هستند.

ضعف‌ها علتهای زیادی دارند. بعضی از آنها را فقط خودمان متوجه می‌شویم و حتی پزشک هم در معایناتش، چیزی دستگیرش نمی‌شود.

یکی از علت‌های اصلی ضعف و بی‌حالی در طول روز، افت فشار است که به صورت تاری دید و ضعف‌های عضلانی خودش را نشان می‌دهد.

این افت فشار خون علت‌های فراوانی مثل مصرف داروهای کنترل فشارخون و دیابت دارد.

پس تمام کسانی که در طول روز دچار ضعف و بی‌حالی هستند، اول از هر کاری باید فشار خون خود را چک کنند. اگر ماکزیمم فشارخونتان کمتر از 90 و مینیمم آن کمتر از 60 باشد به احتمال فراوان ضعف و بی‌حالی‌تان به علت افت فشار خون است.

البته تغذیه نامناسب، نخوردن صبحانه و مصرف نکردن مواد قندی هم باعث افت فشار خون می‌شود. پس خوردن صبحانه را فراموش نکنید و همیشه مقداری شکلات و تنقلات به همراه داشته باشید تا در صورت افت قندخونتان‌ به دادتان برسند.

تغییرات آب و هوایی و تغییرات زمانی

تغییرات آب و هوا و ورود به فصل بهار سبک زندگی متفاوتی را در زندگی روزمره می‎طلبد که رعایت نکردن آن به خودی خود بی‌حالی و خواب آلودگی را در طول روز به همراه دارد.

ما دو نوع بهار داریم؛ بهار نجومی و بهار طبی. بهار نجومی همان بهاری است که همه‌ی ما با آن آشنا هستیم و هرساله با یک عالمه تشریفات آمدنش را جشن می‌گیریم. بهار طبی اما کمی متفاوت است و بنا به شهر و منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم فرق می‌کند. به عنوان مثال این بهار در تهران از اوایل اسفندماه شروع می‌شود و در مناطق سردسیری مثل ارومیه از نیمه فروردین ماه آغار می‌شود. اگرچه با توجه به تغییرات آب و هوایی که در سراسر جهان داریم، آغاز بهار طبی همواره در حال تغییر است.

همه‌ی این‌ها را بگذارید کنار اینکه شروع فصل بهار در کشور ما با یک تعطیلات 15 روزه همراه است. به‌هم خوردن ساعت خواب در تعطیلات نوروز باعث می‌شود تا مدتها بدن‌مان به محیط های کاری عادت نکند و به نوعی در مقابل بیداری در ساعات اولیه روز مقاومت کند. به همین دلیل محققان در این باره توصیه می‌کنند که از روز دهم فروردین سعی کنید زمان خواب خود را مانند روزهای کاری تنظیم کنید تا آهسته آهسته بدن به این تغییر عادت کند.

تغذیه مناسب رمز غلبه بر خواب‌آلودگی در بهار

در طول روز غذاهای سنگین نخورید. زیرا بعد از خوردن غذا به دلیل اینکه دستگاه گوارش خون زیادی به خود جذب می‌کند، خون‌رسانی به مغز کم می‌شود و این مسئله سبب خواب‌آلودگی می‌شود. ترشح ناگهانی انسولین هم باعث خواب آلودگی می‌شود. پس سعی کنید بجای آن از غذاهای سبک و دارای مواد قندی استفاده کنید.

از دیدگاه طب سنتی این بی‌حالی، کرختی و احساس خواب‌آلودگی در فصل بهار به دلیل تغییر مزاج و افزایش رطوبت در بافت‌های بدن اتفاق می‌افتد. در واقع هر چه رطوبت در بافت‌ها و مغز زیاد شود، احساس خواب آلودگی و بی حالی در این فصل هم بیشتر می‌شود.

توصیه‌های تغذیه‌ای در بهار

در فصل بهار از خوراکی‌ها و مواد ملین استفاده کنید. آش، سوپ، غذاهای سبک و غذاهایی که سبزیجات بیشتری دارند در این فصل مناسب هستند و می‌توانند به برطرف کردن این حس در طول روز کمک کنند.

از خوردن مواد غذایی گوشتی، کله‌پاچه، گوشتهای فرآوری شده و کنسروها پرهیز کنید. مصرف گوشت قرمز در این فصل احساس خواب‌آلودگی را در طول روز زیاد می‌کند. همچنین از خوردن آجیل های شور حتی‌الامکان بپرهیزید.

ادویه‌جات، فلفل‌سیاه و زنجبیل مناسب فصل بهار نیستند و مصرف آنها در این فصل توصیه نمی‌شود. به طور کلی سعی کنید در فصل بهار رژیم غذایی تان را به سمت غذاهای گیاهی ببرید و کمتر مواد حیوانی مصرف کنید.

متاسفانه امروزه مردم کمتر به سبک زندگی و تغذیه خود در فصول مختلف توجه می کنند. بهار و پاییز برایشان فرقی نمی‌کند، نه تنها تنوع غذایی شان تغییری نمی‌کند بلکه بی‌پروا به فست‌فودها هم هجوم می‌آورند. همین مسئله هم باعث کسالت و بی‌حالی در آنها می‌شود و هم علت بروز بسیاری بیماری ها است. به همین دلیل بعضا شاهدیم که افراد در فصل بهار دچار انواع بیماری‌های عفونی و آلرژیک می‌شوند.

از پرخوری بپرهیزید!

مصرف غذاهای لطیف در فصل بهار علاوه بر اینکه سلامت شما را تضمین می‌کند، از کسالت و خواب‌آلودگی در طول روز نیز جلوگیری می‌کند.

در این فصل از سبزیجات بهاری استفاده کنید. در هر منطقه از کشور ما سبزیجات خاصی می‌روید که می توان با آن آش یا سوپ درست کرد. آش و سوپ را در طول روز مصرف کنید. در نهایت آش جو را در بهار فراموش نکنید. از آش جو به عنوان پاک‌کننده قوی در بدن یاد می‌شود.

در فصل بهار، صبحانه شیر و عسل و نان‌سبوس‌دار بخورید. این صبحانه سبک بوده و نشاط شما را در طول روز حفظ می‌کند. همچنین از خوردن ارده و شیره انگور در این فصل حتما خودداری کنید.

خون بدهید!

فصل بهار زمان مناسبی برای خون دادن است. حتما درباره فواید اهدای خون زیاد شنیده‌اید. همچنین در خصوص حجامت کردن در فصل بهار توصیه‌های فراوانی شده است. حجامت کردن در بهار، غلظت خون را کاهش می‌دهد و بدن را پاکسازی می‌کند که همه‌ی این موارد در نشاط ما در طول روز موثر خواهد بود.

ورزش کنید

فعالیت بدنی مناسب و کافی در فصل بهار می‌تواند احساس رخوت، کسالت و خواب آلودگی را از ما دور کند. توصیه می‌شود ورزش و پیاده‌روی را در این فصل در برنامه روزمره خود داشته باشیم. ضمنا بهترین ساعات ورزش و پیاده‌روی در فصل بهار ساعات اولیه روز و اواخر روز است. صبح زود و هنگام غروب مناسب‌ترین زمان برای ورزش و پیاده روی است.

🔷مقاله انگیزشی🔷

شانس چیست؟

روش‌های افزایش شانس کدامند؟

تاثیر شانس بر زندگی چگونه است؟

روش های افزایش شانس

کم نیستند تعداد کسانی که به دنبال پیدا کردن راهکارهایی برای افزایش شانس هستند. چنین کسانی رسیدن به موفقیت در زندگی را وابسته به شانس و اقبال می دانند. شانس موضوعی نیست که طی همین چند سال اخیر در میان مردم رواج یافته باشد، بلکه از دیرباز تا به الان مردم با موضوع اقبال مواجه بوده و متاسفانه خرافات و باورهای اشتباهی نیز در این مورد شکل گرفته اند. برخی معتقدند اگر اقبال کسی خوب نباشد هیچگاه به شرایطی که دوست دارد دست پیدا نخواهد کرد.

برخی هم به مثال های خرافی از اقبال مانند نگاه نکردن به گربه های سیاه، ناخن نگرفتن در شب، نگاه نکردن به آینه در نیمه های شب و غیره توجه کرده و آن ها را در ذهن خود نهادینه می کنند. در نتیجه از انجام بسیاری از کارهای مهم خودداری کرده و امکان رسیدن به موفقیت را از بین می برند. در نهایت هم معتقدند که بدشانسی باعث از دست رفتن فرصت های خوب زندگی آن ها شده است. با توجه به اهمیت اطلاع از مفهوم اقبال و اطلاع از نقش آن در زندگی، ما قصد داریم در این مقاله به بررسی راه های افزایش شانس بپردازیم، پس با ما در ادامه مطلب همراه باشید.

شانس چیست؟

شما اقبال را چگونه معنی می کنید؟ به نظر شما شانس یعنی چه؟ هر کسی می تواند معانی مختلفی برای اقبال، بخت و یا فرصت بیان کند، ولی به طور کلی می توان گفت اقبال نیرویی است که وجود آن در زندگی موجب خوشبختی و نبودن آن نیز باعث ناکامی خواهد شد. به همین علت است که برخی افراد در مواجه شدن با مشکلات بیان می کنند که شانس نیاورده اند. در عین حال با دیدن موفقیت دیگران فقط به خوش شانس بودن آن ها توجه دارند نه تلاش و پشتکاری که داشته اند.

در مورد منبع و نحوه شکل گیری اقبال بهتر است بدانیم این نیرو می تواند به واسطه ذهنیت هر کسی شکل بگیرد. همچنین ممکن است رخ دادن اتفاقات تصادفی که دلیل آن ها مشخص نیست باعث ایجاد مفهوم اقبال شود. نکته مهمی که در این مورد وجود دارد تاثیر باور داشتن به شانس در زندگی است. برخی افراد که به نیروی اقبال اعتقاد دارند دست از تلاش برداشته و هیچ کار مهمی را برای رسیدن به موفقیت انجام نمی دهند. در عین حال برخی دیگر که به شانس معتقدند از این طریق انگیزه، انرژی و اشتیاق آن ها افزایش یافته و برای تحقق اهداف خود تلاش می کنند.

به کمک برنامه ریزی صحیح و اصولی و استفاده از تکنیک های مدیریت زمان احتمال موفقیت را افزایش داده و به اصطلاح از خوش شانسی خود استفاده می کنند. الان که بسیاری از مردم به اقبال و تاثیر آن در زندگی اعتقاد دارند و اگر شما هم جزء این افراد هستید بهتر است از راه های اصولی افزایش شانس مطلع شوید و از آن ها استفاده کنید. راهکارهایی که روش بهتر زیستن و کسب موفقیت را به شما نشان می دهند.

روش های افزایش شانس

برخی افراد در عین حال که وجود شانس را باور دارند و به تاثیر آن در رسیدن به موفقیت معتقدند، نمی پذیرند که راه هایی برای افزایش اقبال وجود دارد. این افراد تصور می کنند هر کسی از بدو تولد یا شانس با او یار است یا اینکه هیچ وقت از این قدرت سازنده و مهم بهرمند نمی شود. بهتر است بدانیم افرادی که به شانس و اقبال معتقدند می توانند از طریق راهکارهایی اصولی به موفقیت در زندگی برسند. در واقع می توانند ذهنیت خود را در مورد وجود شانس تقویت کرده و از انرژی مثبتی که کسب می کنند برای دستیابی به خواسته های خود استفاده کنند. با توجه به اهمیت اطلاع از راه های افزایش شانس، در ادامه مطلب به چند مورد از مهم ترین آن ها اشاره می کنیم:

از بارش فکری کمک بگیرید

آیا می دانید منظور از بارش فکری چیست؟ زمانی که به صورت انفرادی یا گروهی در مورد یک موضوع خاص فکر می کنید و راه های مختلف و متعدد را به جای اتکا به یک راه حل مطرح می کنید، در حال بارش فکری هستید. با انجام این کار تعداد فرصت های ایجاد شده و راهکارهای اصولی افزایش یافته و در نتیجه احتمال رسیدن به موفقیت بیشتر می شود. کسانی که به اقبال اعتقاد دارند در این موقعیت ها بیان می کنند که خوش شانس بوده و به همین علت به موفقیت دست پیدا کرده اند.

خوش بین و مثبت اندیش باشید

کسانی که به آمدن روزهای خوب امید دارند و مثبت اندیشی را تجربه می کنند یا افرادی که نیمه پر لیوان را می بینند و خوش بینی جزئی از ویژگی های شخصیتی آن ها شده است، بیشتر از دیگران از قدرت شانس بهره می برند. همانطور که گفتیم اقبال خوب یا بد می تواند نشأت گرفته از ذهنیت انسان باشد. بنابراین به عنوان یکی از راه های افزایش شانس زمانی که به موضوعات مثبت فکر می کنید، ذهنیت بهتری داشته و منتظر رخ دادن اتفاقات خوب می مانید. در این شرایط براساس قانون جذب، انرژی های مثبت را کسب خواهید کرد و برای رسیدن به موفقیت تلاش می کنید.

اعتماد به نفس خود را تقویت کنید

خداوند در وجود هر کسی یکسری توانمندی و استعداد نهادینه کرده که نقش مهمی در رسیدن به موفقیت دارند. از طرفی هر کسی در طول زندگی خود مهارت های مهمی را کسب می کند. در این میان کسانی می توانند به خواسته های خود برسند که در مرحله اول به خودباوری رسیده و از توانمندی های خود مطلع باشند و در مرحله دوم نسبت به موثر بودن و قدرت استفاده از آن ها اطمینان داشته باشند. تقویت اعتماد به نفس به شما کمک می کند تا نسبت به توانمندی های خود اطمینان حاصل کرده و برای تحقق خواسته هایتان از آن ها استفاده کنید. این مورد را می توان یکی از راه های افزایش شانس در نظر گرفت، زیرا موجب کسب موفقیت در زندگی می شود.

از افراد منفی گرا دور بمانید

همه ما برای پیش رفتن در مسیر دستیابی به خواسته هایمان به انرژی مثبت نیاز داریم. این انرژی را می توانیم با انجام کارهای سالم کسب کرده و در مسیر پیش رو حرکت کنیم. متاسفانه در این میان عواملی هم وجود دارند که انگیزه و انرژی مثبت ما را از بین می برند. افراد منفی گرا همان کسانی هستند که به جای نشان دادن خوبی های زندگی، ما را دچار ناامیدی می کنند. همانطور که گفتیم استفاده از راه های افزایش شانس می تواند ذهنیت و دیدگاه ما را نسبت به زندگی تغییر داده و با افزایش انگیزه موجب از جا بلند شدن و تلاش کردن ما شود. دوری از افراد منفی گرا دقیقا یکی از راه های افزایش قدرت اقبال محسوب می شود.

خودگویی انجام دهید

بدون شک همه ما تا به حال با خودمان در مورد موضوعات مختلف صحبت کرده ایم. موضوعاتی که می توانند جنبه مثبت و یا منفی داشته باشند. زمانی که با خودتان در حال صحبت کردن هستید در واقع خودگویی یا واگویه انجام می دهید.

خودگویی در مورد موضوعات مثبت و مهم مثلا پیدا کردن راهکار برای انجام کارهای سازنده نه تنها بد نیست بلکه موجب پیشرفت در زندگی نیز خواهد شد.

از طرفی کسانی که به شانس معتقدند، باور دارند اقبال باعث رسیدن به موفقیت می شود. بنابراین اگر در مورد موضوعات مهم خودگویی کنید و به نتایج خوبی هم برسید در واقع اقدامی را در راستای افزایش شانس انجام داده اید.

مهارت های جدید یاد بگیرید

اگر در مورد اقدامات و زندگی افراد موفق جستجو کنید بدون شک از این مورد مهم نیز مطلع خواهید شد؛ متوقف نشدن روند یادگیری و کسب مهارت های جدید.

یادگیری موضوعات جدید و تکمیل آموخته های قبلی به افزایش شانس کمک می کند.

توجه داشته باشید مسیر تقویت شانس با رسیدن به موفقیت برای کسانی که به اقبال اعتقاد دارند یکی است. بنابراین انجام هر کار سالم و اصولی که باعث پیشرفت در زندگی آن ها شود در واقع شانس را تقویت کرده است.

روابط اجتماعی سالم برقرار کنید

یکی دیگر از کارهایی که می توانید برای افزایش شانس انجام دهید و به واسطه آن راه رسیدن به موفقیت را پیدا کنید؛ برقراری روابط اجتماعی سالم با افراد موفق است. زمانی که با افراد موفق معاشرت دارید می توانید از اقدامات آن ها الگوبرداری کنید. سپس چارچوب یاد گرفته را به سبک خود تکمیل کرده و شخصی سازی کنید. با انجام این کار می توانید راه رسیدن به موفقیت را پیدا کنید و اگر به شانس باور داشته باشید آن را افزایش دهید.

قدرت ریسک پذیری خود را تقویت کنید

کم نیستند تعداد کسانی که ناکامی ها و از دست دادن فرصت های خوب زندگی را به اقبال بد نسبت می دهند ولی در عین حال ریسک پذیر نیستند. اگر در موقعیتی قرار بگیرند که از جزئیات کاری که باید انجام دهند مطلع نباشند، به طور کلی آن فرصت را از دست می دهند. در حالی که افراد با قدرت ریسک پذیری بالا بالاخره تصمیم گیری کرده و یک گزینه را انتخاب می کنند، به همین علت ممکن است به نتیجه دلخواه برسند.

یکی از راه های افزایش شانس را می توان تقویت مهارت، قدرت و یا توانایی ریسک پذیری در نظر گرفت.

مسئولیت پذیر باشید

به نظر شما تا زمانی که مسئولیت انجام کارهای مهم و سازنده را برعهده نگیرید، امکان رسیدن به موفقیت برایتان فراهم می شود؟ بدون شک پاسخ این سوال منفی است. در عین حال مسئولیت پذیری یکی از راه های افزایش شانس محسوب شده و شما را به خواسته هایی که دارید می رساند. همه افراد موفق برای پیشرفت در زندگی مسئولیت پذیری را تمرین و تکرار کرده اند. مسئولیت پذیر بودن موجب ساخت یک شخصیت مستقل و قدرتمند خواهد شد. این دقیقا همان چیزی است که شما را به اهداف و آرزوهایتان می رساند.

با دیگران مشورت کنید

زمانی که قصد انجام یک کار مهم را دارید و در عین حال تجربه و تخصص کافی در مورد آن ندارید بهتر است غرور یا خجالت را کنار گذاشته و با دیگران مشورت کنید. مطرح کردن درخواست همکاری یا مشورت با افراد مورد اعتماد، موفق و باتجربه به شما کمک می کند تا گزینه های بهتری را برای انجام کارهایتان پیدا کنید و موجب افزایش شانس در زندگی شوید. فراموش نکنید تمام اقداماتی که برای افزایش میزان شانس در زندگی انجام می دهید همان هایی هستند که فرد خودساخته ای را از شما ساخته و به موفقیت نزدیک می کنند.

به نظر شما تا زمانی که مسئولیت انجام کارهای مهم و سازنده را برعهده نگیرید، امکان رسیدن به موفقیت برایتان فراهم می شود؟ بدون شک پاسخ این سوال منفی است. در عین حال مسئولیت پذیری یکی از راه های افزایش شانس محسوب شده و شما را به خواسته هایی که دارید می رساند. همه افراد موفق برای پیشرفت در زندگی مسئولیت پذیری را تمرین و تکرار کرده اند. مسئولیت پذیر بودن موجب ساخت یک شخصیت مستقل و قدرتمند خواهد شد. این دقیقا همان چیزی است که شما را به اهداف و آرزوهایتان می رساند.

🔷مقاله انگیزشی🔷

با نزدیك ‌شدن‌ ایام‌ نوروز همه‌ مضطرب‌ و نگران‌ می ‌شوند. ازدحام‌ و تراكم‌ كاری‌ نزدیك‌ عید چنان‌ همه‌ را به‌ تكاپو وا می ‌دارد كه‌ با فرا رسیدن‌ خود عید، بسیاری‌ از افراد و غالباً خانم ها آن‌ قدر خسته‌ شده‌اند كه‌ كمترین‌ لذتی‌ از نوروز و ایام‌ تعطیلی‌ نمی ‌برند.

تمام‌ دوندگی ها و تلاش ها برای‌ برگزاری‌ هرچه‌ بهتر مراسم‌ عید است، اما زمانی‌ كه‌ خستگی‌ و فشار كارها بر ما غلبه‌ می‌ كند، چه‌ باید كرد؟ برای‌ حفظ‌ آرامش‌ خود و دیگران‌ و انجام‌ به موقع‌ و درست‌ كارها از توصیه‌ های‌ زیر كمك‌ بگیرید:

▪ كسب‌ آرامش‌

به‌ جای‌ این كه‌ با عجله‌ و نگرانی‌ به‌ این‌ فروشگاه‌ و آن‌ فروشگاه‌ سر بزنید تا بتوانید مناسب ترین‌ هدایا را خریداری‌ كنید، قدری‌ به‌ خود بیندیشید. سعی‌ كنید برای‌ دعا و نیایش‌ به‌ مسجد یا زیارتگاهی‌ بروید. چنانچه‌ رفتن‌ به‌ این‌ اماكن‌ برایتان‌ میسر نیست، به‌ اتاقی‌ تاریك‌ پناه‌ ببرید. سعی‌ كنید حدود بیست‌ دقیقه‌ در فضای‌ تاریك‌ اتاق‌ به‌ چیزی‌ فكر نكنید و فقط‌ در ذهن‌ خود دایره‌ای‌ سفید را روی‌ دیواری‌ سیاه‌ مجسم‌ كنید. به تدریج‌ به‌ آرامش‌ خواهید رسید.

▪ خیلی‌ سخت‌ نگیرید!

چه‌ لزومی‌ دارد كه‌ شیرینی‌ عید را حتماً خودتان‌ درست‌ كنید یا تمام‌ كارهای‌ نظافتی‌ را شخصاً انجام‌ دهید؟ سعی‌ كنید از میان‌ كارها، چیزی‌ را كه‌ به‌ آن‌ علاقه‌ دارید انجام‌ دهید. در این‌ صورت‌ هم‌ از انجام‌ كارها لذت‌ می ‌برید و هم‌ به خوبی‌ از عهده‌ آنها برخواهید آمد. شما باید از ایام‌ نوروز لذت‌ ببرید، نه‌ این كه‌ با فرا رسیدن‌ آن‌ از زندگی‌ سیر شوید! بهتر است‌ برخی‌ از كارها را متناسب‌ با نوع‌ آن‌ به‌ افراد خانواده‌ واگذار كنید. در این‌ حالت‌ همه‌ اعضای‌ خانواده‌ در تدارك‌ مراسم‌ و برنامه‌ها مشاركت‌ دارند و بهتر از هر سال‌ فرا رسیدن‌ ایام‌ نوروز را حس‌ خواهند كرد و حتی‌ از آن‌ لذت‌ بیشتری‌ خواهند برد. سعی‌ كنید با برنامه ‌ریزی، كارها را اولویت ‌بندی‌ كنید و آنها را متناسب‌ با علاقه ‌تان‌ انجام‌ دهید. خود را مجبور نكنید تا مثل‌ هر سال‌ همه‌ كارها را انجام‌ دهید. واجب‌ نیست‌ كه‌ خودتان‌ به ‌تنهایی‌ عهده‌دار تمام‌ برنامه‌ ها باشید.

▪ گرفتار رسم‌ و رسوم‌ اضافی‌ نشوید

مسلماً سنت ها بسیار ارزشمندند، اما بسیاری‌ از ما به‌ خاطر مشغله‌های‌ گوناگون‌ فرصت‌ نمی‌ كنیم‌ از عهده‌ همه‌ آنها برآییم؛ حتی‌ اگر به‌ آنها علاقه‌ داشته‌ باشیم. به‌ علاوه‌ زمانی‌ كه‌ احساس‌ می ‌كنیم‌ باید كاری‌ را به‌ اجبار انجام‌ دهیم، بیشتر نگران‌ می‌ شویم‌ و به‌ این‌ ترتیب‌ لذتی‌ از آن‌ نمی ‌بریم. همچنان‌ كه‌ پیش‌ از فرا رسیدن‌ ایام‌ عید غصه‌ می‌خوریم‌ كه‌ چطور به‌ این‌ همه‌ كار برسیم. نگرانی‌ را كنار بگذارید و سعی‌ كنید تا حد امكان‌ برنامه‌های‌ مرسوم‌ این‌ ایام‌ را بدون‌ تشریفات‌ زیاد برگزار كنید تا با خیال‌ راحت‌ و بدون‌ دغدغه‌ خاطر از اولین‌ روزهای‌ دلپذیر بهار لذت‌ ببرید.

▪ اجبار یا اختیار؟

البته‌ همیشه‌ نمی ‌توان‌ از انجام ‌دادن‌ رسم‌ و رسوم‌ شانه‌ خالی‌ كرد. به‌ هر حال‌ همه‌ ما مجبوریم‌ تا حدی‌ به‌ رفت ‌و آمدها و برنامه ‌های‌ مرسوم‌ توجه‌ كنیم. اما این‌ توصیه‌ را فراموش‌ نكنید: اگر نمی ‌توانید از انجام ‌دادن‌ كاری‌ شانه‌ خالی‌ كنید، با میل‌ و رغبت‌ به‌ آن‌ بپردازید!. به‌ عبارتی‌ سعی‌ كنید به‌ وظیفه‌ اجباری‌ خود، صورتی‌ دلخواه‌ بدهید و آن‌ را با میل‌ و علاقه‌ انجام‌ دهید. بپذیرید كه‌ همه‌ رسوم‌ بد نیستند و می‌ توان‌ در سخت ‌ترین‌ شرایط، از آنها لذت‌ برد. بنابراین‌ اگر به‌ كارها با دید مثبت‌ بنگرید، با آرامش‌ خاطر و به‌ بهترین‌ وجه‌ وظایف‌ خود را انجام‌ خواهید داد. ضمن‌ این كه‌ همه‌ از شما سپاسگزار خواهند شد.

▪ كمی‌ قناعت‌ كنید

برای‌ این كه‌ در آخرین‌ ماه‌ سال‌ با كمبود بودجه‌ روبرو نشوید، بسیاری‌ از هدایا و دیگر موارد لازم‌ برای‌ ایام‌ نوروز را به‌ مرور و در طول‌ سال‌ خریداری‌ كنید و آنها را نگه ‌دارید (در غیر این‌ صورت‌ در روزهای‌ پایانی‌ سال‌ كه‌ همه‌ چیز گران‌ می‌ شود، مجبور می ‌شوید با عجله، بدون‌ دقت‌ كافی‌ و نیز با صرف‌ پول‌ بسیار خرید كنید). به‌ علاوه‌ لازم‌ نیست‌ با دوستان‌ و اقوام‌ خود رقابت‌ كنید: پرده‌ نو، مبل های‌ جدید، خرید وسایل‌ اضافی‌ و... همه‌ در بودجه‌ آخر سال‌ تأثیر خواهند گذاشت، كمی‌ بیاندیشید و متعادل‌ عمل‌ كنید.

▪ این‌ ایام‌ را با كارهای‌ خیر و نیك‌ همراه‌ كنید

بسیاری‌ از افراد نیكوكار و خیر، در این‌ ایام‌ بیش‌ از آنكه‌ به‌ فكر خود باشند، سعی‌ می ‌كنند به‌ خانواده‌های‌ فقیر و بی ‌بضاعت‌ كمك‌ كنند. آنها به‌ این‌ شكل‌ احساس‌ رضایت‌ و خرسندی‌ بیشتری‌ می‌ كنند و از این‌ ایام‌ بهره‌ بیشتری‌ می‌ برند. با كمك‌ به‌ دیگران‌ می ‌توان‌ به راحتی‌ به‌ احساس‌ آرامش‌ رسید. با تمام‌ وجود به‌ دیگران‌ مهربانی‌ كنید. با خود نیز مهربان‌ باشید تا از این‌ ایام‌ به‌ بهترین‌ شكل‌ بهره‌ ببرید.

🔷مقاله انگیزشی🔷

فرمول سه اتفاق خوب چیست؟

فرمول سه اتفاق خوب را چگونه به کار بگیریم؟

مزایای استفاده از فرمول نام‌برده در زندگی چیست؟

نحوه‌ی عملکرد فرمول سه اتفاق خوب چگونه است؟

فرمول سه اتفاق خوب

فرمول سه اتفاق خوب یا قانون جذب یک نوع تمرین برای داشتن طرز تفکر مثبت است. حتما برای شماهم پیش آمده که در طول روز به اتفاقات منفی فکر کنید. فکر کردن به این اتفاقات منفی نه تنها خوب نیست، بلکه باعث می­شود شما به صورت ناخودآگاه اتفاقات منفی را به سمت خود بکشید. فکرکردن به اتفاقات بد نه تنها انرژی ما را می­گیرد، بلکه باعث می‌شود این اتفاقات بیشتر به سمت ما بیایند.

قانون سه اتفاق خوب باعث می­شود که شما نگرش منفی خود را در دیدن و به یادآوری اتفاقات کم کنید. استفاده از این قانون باعث می­شود تا ما حوادث و اتفاقات پیرامون خود را با دیدی مثبت نگاه کنیم. این کار به ما کمک می­کند تا بیشتر شکرگذار باشیم و این کار باعث سرازیر شدن انرژی مثبت به زندگی ما می­شود.

همچنین با انجام این قانون شما پتانسیل بیشتری در انجام کارهای خود پیدا می­کنید. انرژی و شادی شما به طرز شگفت‌آوری افزایش پیدا می­کند. شما می­توانید نتایج استفاده از این قانون را ظرف مدت یک هفته ببینید.

چگونه فرمول سه اتفاق خوب را انجام دهیم؟

شاد نگه داشتن زندگی مسئله سختی نیست. در این مورد نیز مطالعات علمی انجام شده است و به ما راهکارهایی برای زندگی شادتر میدهد. فرمول سه اتفاق خوب همانند نام آن ساده است. این فرمول شامل تمریناتی است که باعث تقویت و رشد طرز فکر مثبت در ما میشود. با انجام این تمرینات ما می توانیم شادتر باشیم و این شادی را نیز به دیگران انتقال دهیم.

این تمرین‌های تقویت شادی از روانشناسی مثبت می‌آید. علمی که به دنبال کشف و جستجوی سلامت نیمه مثبت ذهن است. این تمرین‌های سه اتفاق خوب ساده و کوتاه هستند. سعی کنید این تمرین‌ها را یاد بگیرید و به کار ببندید. انجام این فرمول تقریبا سه دقیقه طول میکشد پس این چالش را برای داشتن ذهنی مثبت حتما انجام دهید.

شاید انجام این کار در ابتدا برای شما کمی سخت باشد. این حقیقت را میتوان از زبان مارتین سلیگمن، پدر روانشناسی مثبت مدرن نیز فهمید. ایشان در کتاب خود به این حقیقت اشاره کرده‌اند که تمایل انسان به بررسی اتفاقات بد و ناراحت کننده بیشتر از تمرکز و بررسی اتفاقات خوب و خوشحال کننده است. نیاکان ما نیز اگر خود را غرق در اتفاقات خوب می کردند، نمی توانستند از عصر یخبندان جان سالم به در ببرند.

پس برای غلبه بر فاجعه‌های ذهنی ما نیاز به فرمول سه اتفاق خوب داریم. با همراه باشید تا بتوانیم این فرمول را در زندگی خود پیاده کنیم.

اتفاقات روز خود را بررسی کنید

شب هنگام وقتی که آماده خواب شبانه می شوید، روی تخت خود یا صندلی نزدیک به آن بنشینید و چشم‌های خود را ببندید. به تمام اتفاقاتی که در طول روز برای شما اتفاق افتاده است و تمام کارهایی که انجام داده اید فکر کنید. نگذارید تا افکار پوچ تمرکز شما را بهم بزند، فقط به اتفاقات روز خود فکر کنید.

نقاط مثبت و خوب روز خود را پیدا کنید

در هنگام فکر کردن به اتفاقات روز، سه اتفاق خوب را در طول آن پیدا کنید. سه نقطه خوب و طلایی روز را انتخاب کنید. دقت داشته باشید که ما فقط در مورد اتفاقات مثبت صحبت میکنیم. هجوم آوردن افکار منفی به سوی ذهن ما هنگام فکر کردن به نکات مثبت طبیعی است. فقط سعی کنید این افکار را از خود دور کنید.

این کار باعث میشود تا ما ذهن خود را وادار کنیم تا به اتفاقات مثبت فکر کند و یاد میگیریم که به افکار منفی اجازه دهیم از طرز تفکر مثبت ما بیرون بروند. این نقاط مثبت شامل هر اتفاقی است که حال شما را خوب میکند و حتما نباید کارهای بزرگی مثل کسب رتبه ورزشی باشند.

این کارها شامل هر اتفاقی است که شما به خاطر آن سپاسگزار و خوشحال هستید که انجام شده‌اند. اگر افکار منفی به ذهن شما خطور کرد، با خود صادق باشید. به خود بگویید: باشه، این قضیه اتفاق افتاده است. بعدا به این موضوع رسیدگی میکنم، ولی الان میخوام روی یک اتفاق خوب متمرکز باشم.

بعد از این که این سه موضوع خوب را پیدا کردید، آنها را جایی یادداشت کنید. شما با نوشتن کارهایی که حال شما را خوب می‌کند و لبخند به لب شما می‌آورد، باعث میشود که ذهنتان بیشتر روی نکات مثبت تمرکز داشته باشد. اگر در نوشتن نکات مثبت روز خود دچار مشکل هستید، ما به وسیله لیست زیر شما را راهنمایی می کنیم.

حس خوبی که از پیگیری کار خود توسط فرد دیگر احساس می‌کنید.

تشکر از شما به خاطر کار خوبی که در محیط کار انجام داده‌اید یا دادن سرویس به مشتری.

وقتی وقتتان را با دیگران می‌گذرانید و شادی و لبخند خود را با آنها تقسیم می کنید، مثل وقتی که با خانواده شام میل میکنید.

ممکن است بحث مفید و موثری که با دوستان و یا خانواده خود داشته‌اید، باشد. این کار می‌تواند در فضای مجازی نیز انجام شود.

زمانی که صرف دیدن مناظر طبیعی می‌کنید و از آن لذت میبرید، مثل صدای آبشار…

هنگامی که با دوستانتان وقت می‌گذرانید و خوشحال هستید که رابطه موفق داشته‌اید.

نگاه کردن به آلبوم خاطرات و لذت بردن از مرور آن

کارهای دیگر زیادی وجود دارد که اگر متمرکز باشید، به راحتی می توانید آنها را پیدا کنید

روی اتفاقات مثبت تمرکز کنید

پس از نوشتن سه اتفاق خوب، سرانجام ۱۵ الی ۲۰ دقیقه روی هر کدام از اتفاقات خوب تمرکز کنید. به این فکر کنید که چرا این اتفاق از دیگر اتفاقات امروز شما متمایز بوده است و چرا شما آن را به خاطر دارید. نوشتن نقاط مثبت را هر روز به مدت یک هفته ادامه دهید. بعد از آن شما میتوانید این کار را هفته ای یک بار تا حداقل ۶ هفته انجام دهید.

این تمام کاری است که شما باید انجام دهید. این ساده ترین راه برای فرمول سه اتفاق خوب است. سه کار خوب تمرین روزانه عالی برای تقویت شادی است. اگر شما این تمرین روزانه را حداقل برای هفته ای یکبار انجام دهید و به صورت یک عادت در شما نهادینه شود، به شما کمک خواهد کرد که سپاسگزاری را در وجود خود تقویت کنید و فردی شکرگزار باشید.

سه اتفاق خوب به شما کمک خواهد کرد تا رضایت بیشتری از زندگی خود داشته باشید. همچنین موجب افزایش امید و آرزو و خوشبینی در شما می‌شود. در واقع این کار یک تمرین شکرگزاری مثبت متمرکز است که شما در پایان روز انجام می‌دهید، در صورتی که یک زندگی روتین و منظم را سپری می‌کنید

مزایای استفاده از روش سه اتفاق خوب

بسیاری از محققان طی سال های مختلف در مورد فرمول سه کار خوب تحقیق کرده‌اند. در ادامه می خواهیم نتایج این تحقیقات را شرح دهیم.

سه اتفاق خوب، یک روش موثر و قدرتمند ابداع شده در روانشناسی است. بوسیله این روش ما می توانیم سطح شادی و رضایتمندی را افزایش دهیم. توجه داشته باشید که هرچند این روش باعث افزایش سطح شادی می‌شود، اما نمیتواند نشانه‌های افسردگی را کاهش دهد.

این فرمول امید و رضایتمندی را افزایش می‌دهد. امید و رضایت‌مندی دو موضوع متفاوت هستند. در تقویت سیستم ایمنی و رضایت‌مندی بیشتر از شغل این موضوع بسیار تاثیر دارد.

در نهایت فرمول آموزش داده‌شده اعتماد شرکت کننده‌ها را افزایش می‌دهد و این در تحقیقات ژاپنی نیز اثبات شده است. همچنین موجب افزایش انعطاف پذیری روانی فرد می‌شود.

تحقیقات زیادی برای افزایش سطح نشاط انجام شده است. محققان در این تحقیقات به راه حل های زیادی رسیده‌اند از جمله سپاسگزار بودن و مثبت اندیشی. بعد از تحقیق در مورد روش سه اتفاق خوب محققان متوجه شدند که افراد در پایان یک هفته دو درصد بیشتر شاد بودند.

میزان شادی این افراد در پایان یک ماه به ۵ درصد و در پایان شش ماه به ۹ درصد افزایش یافت. محققان این پژوهش گفته‌اند که در طی روند تحقیق شرکت‌کنندگان با انجام این تمرین ها، هم شادتر بودند و هم شدت افسردگی آنها نسبت به روزهای اول کمتر شده بود.

یکی از محققان معروف در این زمینه میگوید: همانگونه که انتظار داشتیم تمرین ساده ما در افزایش سپاسگزاری و قدردانی شرکت کنندگان بسیار موثر بوده است. در یکی از تحقیقات کسانی که نعمت‌های خود را شمرده بودند، نسبت به افراد دیگر شادتر بودند.

بعد از مقایسه این افراد با گروه شاهد (افرادی که در این تحقیق شرکت کرده بودند و هیچ‌‌کدام از تمرین ها را انجام نداده بودند) این نتیجه دریافت شد که درصد شادی و رضایت‌مندی افراد شرکت‌کننده بیشتر بوده است.

مارتین سلیگمن، پدر روانشناسی مثبت و از پیشگامان کار در حوزه روانشناسی مثبت می گوید: نتیجه استفاده از این تمرین‌ها در زندگی روزمره ما مشخص میشود. کم شدن میزان افسردگی و افزایش میزان شادی و رضایت مندی از جمله اثر این تمرین ها است.

نحوه عملکرد قانون سه اتفاق خوب

نحوه عملکرد این قانون و کارایی آن به این صورت است که تمرکز ذهن شما را از اتفاقات بد و موضوعات ناراحت کننده به سمت اتفاقات مثبت سوق می‌دهد. این کار باعث متمرکز شدن توجه روی اتفاقات مثبت می‌شود و در نتیجه ما به فکر موفقیت هستیم و از افکار منفی دوری می‌کنیم. به دنبال این راه کار ما می توانیم جذب پول و جذب ثروت هم داشته باشیم.

با انجام این روش شما به موثر بودن آن پی می برید و آن را دوست خواهید داشت. بسیاری از افراد انجام این تمرین را هیچگاه ترک نمی‌کنند. با نوشتن اتفاقات خوب افراد به دلیل آن پی می‌برند و مدام خود را در وضعیت اتفاقات خوب درگیر کنند.

استفاده از این قانون در طولانی مدت باعث بهبود روابط شما با دیگران میشود. همچنین به سلامت بدن شما کمک میکند.

کلام آخر

اگر شما هم جزء آن دسته از افرادی هستید که مدام در معرض امواج منفی قرار می‌گیرد و فکر می‌کنید آدم بد شانسی هستید، بهتر است بدانید که این امواج منفی ناشی از افکار خود شماست. ما در این مقاله به شما فرمول سه اتفاق خوب و استفاده از آن را یاد دادیم. با این کار شما از افکار و انرژی منفی دور می شوید و به سمت شادی و موفقیت می‌روید

🔷مقاله انگیزشی🔷

قانون جذب به چه معناست؟

نحوه‌ی های استفاده از قانون جذب چیست؟

چگونه قانون جذب را در زندگیمان بگنجانیم؟

تاثیرات قانون جذب چیست؟

تمرین‌های موثر برای قانون جذب چیست؟

مشکلات احتمالی قانون جذب چیست و چگونه می‌شود از بروز آن‌ها جلوگیری کرد؟

قانون جذب، فلسفه‌ای با این مضمون است که افکار مثبت، نتایج مثبتی را در زندگی فرد به وجود می‌آورند و افکار منفی به نتایج منفی و ناراحت‌کننده‌ای منتهی می‌شوند. این فلسفه بر این باور است که افکار، نوعی انرژی هستند و انرژی مثبت باعث موفقیت در تمام زمینه‌های زندگی از جمله سلامتی، امور مالی و روابط فردی می‌شوند.

اکنون با این وعده‌های وسوسه‌کننده این سؤال مطرح می‌شود که آیا قانون جذب واقعی است؟ با اینکه قانون جذب طی سال‌های اخیر در کتاب‌هایی مانند “راز” مورد بررسی قرار گرفته است، اما کماکان فاقد شواهد علمیِ کافی برای اثبات ادعاهای پیرامونش است و عموماً به عنوان شبه علم در نظر گرفته می‌شود.

قوانین جذب: چگونه افکار شما می‌توانند بر خروجی‌های زندگی‌تان تأثیر بگذارند؟

قوانین جذب چگونه کار می‌کنند؟ انرژیِ افکار شما، اساساً نشان‌دهنده‌ی تجربیات شما هستند. بنابراین می‌توان گفت که افکار مثبت از تجربیات مثبت نشأت می‌گیرند و افکار منفی از تجربیات منفی. طرفداران قانون جذب معتقدند که چند اصل جهانی وجود دارد که قانون جذب را تشکیل می‌دهند:

مشابه‌ها یکدیگر را جذب می‌کند: این قانون به این موضوع اشاره دارد که چیزهای مشابه، جذب یکدیگر می‌شوند. این بدان معناست که مردم تمایل دارند افرادی را جذب کنند که شبیه آنها هستند. همچنین اعتقاد بر این است که افکار افراد نیز به نتایج مشابهی منتهی می‌شوند؛ افکار منفی تجربیات منفی را جذب می‌کند و افکار مثبت باعث ایجاد تجربیات مطلوب می‌شوند.

طبیعت از خلاء بیزار است: طبق این قانون جذب، حذف موارد منفی از زندگی می‌تواند فضایی در اختیار موارد مثبت قرار دهد و آنها را با موارد منفیِ حذف شده جایگزین نماید. مبنای این قانون این است که وجود یک فضای خالی در ذهن و زندگیِ انسان امری غیر ممکن است. طرفداران این فلسفه می‌گویند از آنجا که چیزی همیشه این فضا را پر خواهد کرد، بهتر است که آن را با مثبت بودن پر کنیم.

بهترین زمان، زمان حال است: این قانون بر این ایده متمرکز است که همیشه‌ کارهایی وجود دارد که می‌توانید برای بهبود زمان حال انجام دهید. هرچند که ممکن است زمان حال همواره ناقص و معیوب به نظر برسد، این قانون پیشنهاد می‌کند که به جای تمرکز بر احساس ترس یا ناراحتی، باید انرژیِ خود را روی یافتن راه‌هایی متمرکز کرد که می‌توانند لحظه‌ی حال را به بهترین لحظه‌ی ممکن تبدیل نمایند.

نحوه‌ی استفاده از قانون جذب

چگونه می‌توان شروع به استفاده از قانون جذب کرد؟ طبق این فلسفه، شما واقعیتِ خودتان را خلق می‌کنید. هر آنچه که بر رویش تمرکز کنید، همان چیزی خواهد بود که به زندگی‌تان وارد خواهد شد. به عبارت دیگر، هر آنچه که معتقدید در زندگی‌تان رخ خواهد داد به زودی اتفاق خواهد افتاد. برای گنجاندن قانون جذب در زندگی‌تان می‌توانید اقدامات زیر را انجام دهید:

سپاس‌گذار باشید.

اهداف‌تان را مجسم کنید.

به دنبال نکات مثبتِ یک موقعیت باشید.

نحوه‌ی شناسایی تفکر منفی را یاد بگیرید.

از جملات تأکیدیِ مثبت استفاده کنید.

وقایع منفی را به شیوه‌ی مثبت‌تری بازگو کنید.

گرچه ممکن است قانون جذب یک راه‌حل فوری برای همه‌ی چالش‌های زندگی‌تان نباشد، اما می‌تواند به شما کمک کند تا یادبگیرید که نگرش خوش‌بینانه‌ای نسبت به زندگی داشته باشید. قانون جذب همچنین می‌تواند به شما کمک کند تا انگیزه‌ی خود را برای ادامه‌ی مسیر و رسیدن به اهداف‌تان حفظ نمایید.

روابط فردی

شما می‌توانید از برخی عناصر قانون جذب برای رسیدن به اهداف ارتباطی خود استفاده کنید. یکی از راه‌های انجام این کار، کسب آگاهیِ بیشتر نسبت به چیزهایی است که می‌توانند مانع از راه‌یابی عشق به زندگی شما شوند.

اگر متوجه شدید که مسائلی مانند ترس از آسیب‌پذیری، شما را از وارد شدن به روابط عاشقانه‌ی قوی باز‌میدارند، می‌توانید برای غلبه بر این نوع ترس‌ها گام‌هایی بردارید. نزدیک شدن به روابط با دیدی مثبت می‌تواند به شما کمک کند تا روابط سالم‌تری به وجود آورید.

کار

قانون جذب می‌تواند در دست‌یابی به اهداف شغلی نیز مفید واقع شود. گرچه گاهی اوقات مردم به اشتباه تصور می‌کنند که مثبت‌اندیشیِ صرف درباره‌ی آرزوهای شغلی می‌تواند به تغییرات مثبتی منتهی شود، اما نکته‌ی کلیدی این است که باید از اهداف بلند‌مدت برای ایجاد تغییرات مشخص و ملموس در زمان حال استفاده کنید، که این امر به نوبه‌ی خود کمک می‌کند تا به سمت اهداف‌تان گام بردارید.

به عنوان مثال، صرفاً امیدوار بودن به افزایش دستمزد کافی نیست. اقداماتی مانند کسب مهارت‌های بازاریابی، تلاش برای کسب ترفیع یا حتی دنبال کردن یک موقعیت شغلیِ جدید، اقداماتی هستند که می‌توانید انجام دهید و نتیجه‌ی آن را در آینده‌ای نزدیک ببینید. طبق قانون جذب، تمرکز انرژی بر راه‌های مثبت، تغییرات مثبتی را در آینده به زندگی شما خواهد آورد.

تأثیر قانون جذب

هرچند که قانون جذب فاقد پشتوانه‌ی علمی است، طرفدارانِ آن معتقدند که می‌تواند تغییرات مثبتی را در زندگی یک فرد به وجود آورد. برخی از دلایل مفید بودن این فلسفه عبارتند از:

اثرات معنوی

قانون جذب به دلیل اثر مثبتی که بر معنویت افراد می‌گذارد، می‌تواند نتایج مثبتی را به همراه داشته باشد. معنویت نیز خود با مزایای مختلف سلامتی، از جمله کاهش استرس، سلامت بیشتر، افسردگی کمتر و رفاه کلیِ بهتر مرتبط است.

بسیاری از افراد معتقدند که علت کارآمدیِ این فلسفه، همسو کردن خدا یا جهان با خواسته‌هایمان است. بر طبق این عقیده، مردم همه از انرژی به وجود آمده‌اند و این انرژی در فرکانس‌های مختلفی عمل می‌کند. به همین دلیل، مهم است که فرکانس انرژی‌ را با افکار مثبت، علی‌الخصوص شکرگذاری بابت آنچه که در حال حاضر داریم، تغییر دهیم.

با استفاده از افکار و احساسات مثبت، و تمرکز بر رؤیاها به جای مشکلات، می‌توانیم فرکانس انرژی‌مان را تغییر و اجازه دهیم تا قانون جذب، چیزهای مثبتی را وارد زندگی‌مان کند. آنچه جذب می‌کنیم به اینکه روی چه چیزی و چگونه تمرکزمان را متمرکز می‌کنیم بستگی دارد، اما از طرفی نیز باید باور کنیم که آنچه را که می‌خواهیم به دست بیاوریم همین الان هم از آنِ ماست یا به زودی آن را به دست خواهیم آورد.

رفاه بیشتر

استفاده از قانون جذب ممکن است روی سلامت روان نیز تأثیرات مثبتی داشته باشد. ما با تمرکز بر دست‌یابی به واقعیتی جدید، و با باور به امکان‌پذیر بودن آن، می‌توانیم بیشتر ریسک کنیم، موقعیت‌های بیشتری را ببینیم و آمادگی بیشتری برای استفاده از فرصت‌ها داشته باشیم. برعکس، وقتی باور نداریم که چیزی در حوزه‌ی احتمالات ما باشد، متوجه فرصت‌ها نمی‌شویم و اجازه می‌دهیم تا به راحتی از دست بروند. وقتی باور داریم که لیاقت اتفاقات خوب را نداریم، به گونه‌ای رفتار می‌کنیم که فرصت‌های خوشبختی‌مان را از بین می‌بریم. با این حال، با تغییر واگویه‌های درونی و احساساتی که نسبت به زندگی داریم، می‌توانیم الگوهای منفیِ زندگی‌مان را معکوس کنیم و الگوهای مثبت، سازنده و سالم‌تری را به وجود آوریم. یک اتفاق خوب به یک اتفاق خوبِ دیگر منتهی می‌شود، و مسیر زندگی می‌تواند از یک مارپیچِ رو به پایین به یک جاده‌ی صاف و رو به بالا تغییر کند.

تحقیقات انجام گرفته در زمینه‌ی خوش‌بینی نشان می‌دهند که افراد خوش‌بین از سلامت، شادی و موفقیت بیشتری در زندگی بهره‌مند هستند. آنها ویژگی‌هایی دارند که به آنها اجازه می‌دهد افکارشان را بر موفقیت‌ها متمرکز نمایند و اهمیت شکست‌هایشان را به حداقل برسانند.

اساس بسیاری از روش‌های روان‌درمانی این است که تغییر شیوه‌ی صحبت با خود، می‌تواند زندگیِ شما را در مسیر مثبتی قرار دهد. درمان شناختی-رفتاری (CBT) که درمانی رایج و مؤثر در معالجه‌ی بسیاری از بیماری‌های روانی است، بر این ایده استوار است که شناسایی و تغییر افکار منفیِ خودکار می‌تواند اثرات مثبتی به وجود بیاورد و به افراد کمک کند تا به رفاه روانیِ بیشتری دست یابند.

نکاتی برای تمرین قانون جذب

تمریناتی وجود دارند که می‌توانند به شما کمک کنند تا قانون جذب را وارد زندگی‌تان نمایید. برخی از این تمرینات عبارتند از:

نوشتن: نوشتن افکارتان به شما کمک می‌کند تا بهتر بتوانید الگوهای فکریِ همیشگی‌تان را شناسایی کنید و ببینید که آیا بیشتر فرد خوش‌بینی هستید یا بدبین، و یاد بگیرید که چگونه می‌توانید الگوهای منفی تفکرتان را تغییر دهید.

تهیه‌ی تابلوی خلق‌وخو: یک یادآور بصری ایجاد کنید که به شما کمک کند ذهنیت مثبتی داشته باشید، با انگیزه بمانید و روی اهداف‌تان تمرکز نمایید.

تمرین پذیرش: به جای تمرکز بر ایرادات زمان حالتان و آنچه که لازم است تغییر کند، روی پذیرش حقایق به همان شکلی که هستند کار کنید. این بدان معنا نیست که برای ساخت آینده‌ای بهتر تلاش نکنید، بلکه بدان معناست که اجازه ندهید آرزوی متفاوت بودن شرایط در زمان حال، تمرکز و توان لازم را از شما سلب کند.

تمرین خودگوییِ مثبت: اگر با انتقاد بیش از حد از خود دست‌و‌پنجه نرم می‌کنید، این هدف را برای خود تعیین کنید که هر روز خودگوییِ مثبت انجام دهید. این تمرین با گذر زمان ساده‌تر خواهد شد و ممکن است پس از مدتی متوجه شوید که حفظ ذهنیت منفی، نسبت به گذشته برایتان دشوارتر شده است.

مشکلات احتمالی قانون جذب

یکی از مشکلات کتاب‌هایی مانند ”راز” و همین‌طور تفسیر برخی افراد از قانون جذب، این اعتقاد است که اتفاقات خوبی که همه دوست داریم در زندگی‌مان رخ بدهند، بدون هیچ‌گونه تلاشی در زندگی‌مان رخ خواهند داد.

دیدگاه خوش‌بینانه، مولد رفتارهای کنش‌گرانه‌ای است که نتایج بسیار خوبی را در زندگی افراد خوش‌بین رقم می‌زند. افراد خوش‌بین صرفاً به نگرش خوش‌بینانه‌ی خود اتکا نمی‌کنند، بلکه این رفتار آنهاست که باعث ایجاد تغییرات واقعی می‌شود.

برای اینکه باورها بتوانند بر رفتارها تأثیر بگذارند، وجود موارد زیر الزامی است:

اهداف

ذهن‌آگاهی

تعهد

انگیزه

جدول زمانی

چالش‌ها

پشتیبانی

منتقدین “راز” و سایر کتاب‌های مربوط به قانون جذب همچنین به این مسئله اشاره دارند که افراد ممکن است به خاطر رویدادهای منفی که خارج از کنترل آنها است، مانند تصادفات و جراحات، اخراج شدن کارکنان به دلیل رکود مالی یا بیماری‌های مهم، شروع به سرزنش خود کنند.

ما همیشه نمی‌توانیم شرایط را کنترل کنیم، اما می‌توانیم پاسخ خود به آنها را کنترل نماییم. در این راستا، قانون جذب می‌تواند خوش‌بینی و نگرش کنش‌گرایانه‌‌ای را که لازم است در موقعیت‌های دشوار داشته باشیم فراهم آورد، اما نباید به ابزاری برای سرزنش خود تبدیل شود.

پاسخ شما به چالش‌هایی که با آنها روبرو می‌شوید می‌تواند شما را قوی‌تر کند. بنابراین می‌توان گفت که قانون جذب می‌تواند مشوق به وجود آمدن چنین قدرتی باشد. با این حال، نباید آن را به شیوه‌ای منفی اعمال کرد، وگرنه می‌تواند بیشتر مخرب باشد تا مفید.

تاریخچه‌ی قانون جذب

گرچه قانون جذب طی سال‌های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته‌ است، اما مفهوم چندان جدیدی نیست. این ایده‌ها ریشه‌ای فلسفی دارند که به رویکردی موسوم به “تفکر جدید” در اوایل قرن نوزدهم باز می‌گردد. در قرن بیستم، به ویژه پس از اکران فیلم “راز” در سال ۲۰۰۶ که بعداً به کتاب پرفروشی با همین عنوان تبدیل شد، و چاپ نسخه‌ی دوم این کتاب با عنوان “قدرت” در سال ۲۰۱۰، علاقه به این مقوله دوباره سیر صعودی گرفت.

در همین راستا در قسمت معرفی کتاب همین وبلاگ به معرفی «کتاب راز» اثر خانم «راندا برن»، مشهورترین کتاب نوشته شده در تاریخ جهان دررابطه با قانون جذب پرداخته‌ایم.

🔷مقاله انگیزشی🔷

بايد هر از گاهي انتظار مشکلات را داشت! همه نوع مشکل وجود دارد: شخصي، تحصيلي، در رابطه با ديگران، و هر مشکل ديگري که ممکن است به فکر شما برسد. بعضي معتقدند که اگر يک يا دو مشکل در زندگي نداشته باشيم، زنده نيستيم! پس ايرادي ندارد اگر مشکلاتي داشته باشيم. پيشنهادهاي زير به شما کمک مي‌کنند تا از مشکلاتتان به نفع خود سود ببريد؛ بنابراين، هر مشکلي که حل شود، نشانه موفقيت شماست.

1- بپذيريد که ممکن است مشکلي داشته باشيد

دنبال معجزه يا راه حل فوري نگرديد. حتي اگر خود شما باعث بروز مشکل نشده‌ايد، وقت خود را براي پيدا کردن مقصر تلف نکنيد. تقصير را به گردن اين و آن انداختن، کمکي به حل مشکل شما نمي‌کند؛ ضمن آنکه مشکل تا زماني مشکل به حساب مي‌آيد که شما ندانيد چطور آن را حل کنيد. زماني که راه‌حل‌هايي براي آن يافتيد، مشکل شما به صورت يک مبارزه در مي‌آيد و فرصتي است براي شما که آن را حل کنيد.

2- کوشش کنيد ببينيد که مشکل چيست

به‌سادگي ممکن است که احساس کنيد تمام دنيا عليه شما توطيه مي­چينند، اما اگر منطقي به قضيه نگاه کنيد، پي مي‌بريد که فقط يکي دو مورد هستند که روحيه شما را خراب مي‌کنند يا شايد فقط يک مشکل است که شما را دچار ناراحتي کرده است.

3- مشکل خود را با يک يا چند نفر در ميان گذاريد

فقط بيان مشکل در قالب کلمات مي‌تواند از جديت مشکل بکاهد تا بهتر بتوانيد از عهده حل آن برآييد. به‌دقت کسي را که مي‌خواهيد به او اعتماد کنيد، انتخاب کنيد. در مورد برخي از مشکلات، عاقلانه‌تر اين است که آنها را با شخصي که چندان هم با شما آشنا نيست، در ميان بگذاريد؛ کسي که پس از غلبه بر مشکلتان، هرگز تمايلي به صحبت دوباره با او را نخواهيد داشت.

4- علت به وجود آمدن مشکل را بيابيد

يافتن علت ممکن است که به حل مشکل فعلي شما کمکي نکند، ولي باعث مي‌شود که از بروز مشکلات مشابه بعدي جلوگيري کنيد. همواره به ياد داشته باشيد که محال است شما مخترع منحصر به فرد يک نوع مشکل بسيار ابداعي باشيد. سعي کنيد ببينيد که ديگران چگونه به چنين مشکلاتي دچار و چگونه با آن روبرو شده‌اند.

5- چگونگي وخيم‌تر شدن مشکل را دريابيد

اوضاع را وخيم‌تر نکنيد! کارهايي که مشکل را پيچيده‌تر مي‌کنند، اغلب برعکس راه‌هايي هستند که به حل مشکل کمک مي‌کنند؛ به علاوه، گاهي اوقات فکر کردن درباره اينکه اوضاع چقدر مي‌توانست وخيم‌تر باشد، باعث قوت قلب مي‌شود.

6- سه راه براي بهبود شرايط در نظر بگيريد

کاري که بلافاصله مي‌توانيد انجام دهيد، کاري که در آينده‌اي نزديک مي‌توانيد انجام دهيد و کاري که در زمان طولاني قادر به برنامه‌ريزي براي انجام آن هستيد.

7- برنامه خود را براي شخص ديگري بيان کنيد

اگر کارهاي شما مشکل هستند، بسيار سودمند است که فرد ديگري از سعي و تلاش بي‌وقفه شما براي انجام آن آگاه باشد. اين امر به شما کمک مي‌کند تا مطمين شويد که سعي داريد فقط در جهت حل مشکل بکوشيد، نه اينکه به طور مداوم فعاليت‌هاي خود را به تعويق بيندازيد.

8- فهرستي از کارهايي را که بايد انجام دهيد، فراهم کنيد

انجام اين کار به شما کمک مي‌کند تا احساس کنيد که با روشي منظم و سازمان يافته، با مشکل مواجه مي‌شويد و پيشرفت هم داريد؛ حتي اگر اين پيشرفت به کندي انجام شود.

9- هر مشکلي را فرصتي براي ترقي و پيشرفت خود تلقي کنيد

حتي دشوارترين مشکل هم مي‌تواند تجربه يادگيري با ارزشي را براي شما به همراه بياورد. افرادي که بر مشکلات زياد فايق مي‌آيند، توانايي‌هاي با ارزش و اعتماد به نفس بالايي را در خود توسعه مي‌دهند که در بسياري از زمينه‌هاي زندگي و شغلي، از جمله: قدرت تسليم نشدن در مقابل مشکلات، به کمکشان مي‌آيد.

🔷مقاله انگیزشی🔷

این مقاله، مکمل جستار مشاور تحصیلی‌ای است که پیشتر خواندید و اکنون با توضیح اجمالی این قانون آشنا هستید؛ در این مقاله به جزئیات و روش‌ به کارگیری قانون ۱۵ دقیقه در زندگی روزمره و حل کردن چالش‌های زندگی از طریق این قانون، می‌پردازیم‌.

قانون های بسیاری در دنیای امروزی وجود دارند که هر کدام دارای راه و روش خاص خود می باشند که می توانند تا حد زیادی ما را در رسیدن به آرزو هایمان و همچنین قدم نهادن برای کار های بزرگ کمک کنند که یکی از این قانون ها، قانون ۱۵ دقیقه ژاپنی می باشد که در ادامه به صورت کامل در مورد تاثیرات آن بر روی زندگی آشنا خواهید شد.

یکی از معروف ترین قانون هایی موجود در جهان قانون پانزده دقیقه ژاپنی می باشد که جزء برنامه ریزی هایی محسوب می شود که بر روی زندگی فردی توجه ویژه ای می کند که با استفاده از آن می توانید کار های بزرگی در زندگی تان انجام دهید و به موفقیت های بی شماری هم دست یابید.

قانون های بسیار زیادی در کل جهان وجود درند که هر کدام به روشی راه موفقیت را به ما نشان می دهند و تمامی اهداف این قانون ها رساندن ما به درجات عالی از موفقیت می باشد مانند قانون کارما، قانون جذب، و قانون جذب پول و … که هر کدام دارای اصول و روش های خود هستند، اما در این مطلب قصد داریم تا شما را با قانون ۱۵ دقیقه ژاپنی آشنا کنیم تا بتوانید در مدت کوتاهی مسیر موفقت را در زندگی خود رقم بزنید.

قانون ۱۵ دقیقه ژاپنی چیست؟

همه ما در زندگی دارای اهدافی می باشیم که هر روز آن را در سر خود می پرورانیم و با آن رویا پردازی می کنیم که البته تنها کاری که می توانیم برای عملی کردن آن کنیم به تعویق انداختنشان است، این کار برای بسیاری از افراد همانند یک عادت معمولی شده است، که در این زمینه استفاده از قانون پانزده دقیقه می تواند این عادت بد شما را از هم بشکند. استفاده از این روش به شما کمک می کند تا در کوتاه مدت به ثروت و موفقیت دست پیدا کنید، به کار گیری این روش آنقدر آسان و سریع می باشد که دیگر شما نمی توانید هیچ گونه بهانه مانند نداشتن وقت بیاورید.

از مهم ترین اهدافی که در این قانون وجود دارد دستیابی به اهدافی همچون گسترده کردن ارتباط اجتماعی، موفقیت تحصیلی، گسترش روابط صمیمانه، آشنا شدن با خودسازی، اقدام برای کاهش وزن، بالا بردن میزان ثروت و …. هدف دیگری کی شما در سر می پرورانید، که در این موضوع استفاده از قانون پانزده دقیقه به شما کمک زیادی خواهد کرد.

اجرای مراحل قانون ۱۵ دقیقه

اصلی که در این قانون وجود دارد تمرکز بر روی قسمت باور ذهنی هر فرد می باشد که به او می آموزد هر کس دارای توانایی هایی می باشد که این کار را شما می توانید در مدت زمانی به اندازه پانزده دقیقه انجام دهد، شما می توانید با وقت گذاشتن روزانه فقط پانزده دقیقه برای هر آنچه که در ذهن دارید بی وقفه تلاش کنید. این قانون به طور کلی در طی ۶ مرحله انجام می شود که شامل:

۱.ایجاد تمرکز و اعتماد به نفس ۲. تعیین کردن اهداف ۳. برنامه ریزی در ۱۵ دقیقه ۴.آماده کردن هر آنچه که برای شروع به کار نیاز دارید ۵. انجام کار خود در ۱۵ دقیقه ۶. و در آخر تشویق کردن خود.

اقدام به تصمیم گیری

همانطور که می دانید برای اینکه شما یک فعالیت را شروع کنید باید یک سری تصمیمات درست و عاقلانه بگیرید، رسیدن به اهداف نیازمند تصمیم قطعی و عاقلانه ای است که شما می گیرید، این تصمیم باید کاملا واقع بینانه باشد یعنی اینکه از درست بودن آن اطمینان کاملی داشته باشید، سعی کنید به مدت ۱۵ دقیقه بر روی درستی و نادرستی تصمیمتان فکر کنید و آن را از تمام لحاظ و جهات بسنجید.

استفاده از کلمات مثبت

افراد بسیاری هستند که در مواجه با کاری با خود می گویند که من نمی توانم این کار را انجام دهم، در این صورت است که افراد باید از کلمات مثبتی مانند من می توان این کار را انجام دهم استفاده کنند. استفاده از کلمات منفی فقط باعث می شود تا کارهایمان عقب بی افتند، استفاده ار واژه های مثبت می تواند کمک زیادی به افراد بکند تا بتوانند کار هایی که دوست دارند را انجام بدهند.

شروع به کار کنید

برای شروع کردن به کار حتما نیازی نیست وقت زیادی را صرف کنید و یا حتی نیازی نیست تا دارای انگیزه بسیار بالایی باشید شما تنها باید برای شروع ۱۵ دقیقه زمان صرف کنید، شما باید برای شروع ذهن مثبتی داشته باشید و همچنین اشتیاق کافی هم داشته باشید و سپس در این ۱۵ دقیقه زمان از خود بپرسید که چه چیزهایی مانع رسیدن من به اهدافم شده است؟ آیا این کاری را که قرار است انجام بدهم را از صمیم قلب دوست دارم؟ و آیا من اکنون آماده این هستم که آن را انجام بدهم یا خیر، بررسی تمام این موارد در ذهن می تواند گام مثبتی برای شروع به انجام کار باشد.

کنار گذاشتن عادات بد

یکی از بدترین عاداتی که ما را از رسیدن به اهدافمان باز نگه می دارد نگرانی است، پس برای تلاش به رسیدن به اهداف و آرزو ها ابتدا باید تمام نگرانی هایی که باعث سد راه ما می شوند را کنار بگذاریم، به این ترتیب با تمرین کردن این موارد می توانید به راحتی این عادت بد را ترک کنید، یعنی هر گونه نگرانی و فکر منفی را تغییر جهت دهید به سمت افکار مثبت، به جای اینکه به مشکلات پیش آمده فکر کنید به راه حل آن فکر کنید، نگذارید نگرانی ها جلوی کار کردن شما را بگیرد، زمانی که از روش ۱۵ دقیقه استفاده می کنید اجازه ندهید نگرانی هایتان به بازده زمانی وارد شود، با خود بپرسید که چرا و چگونه نگرانی ها به سراغ من می آید، سعی کنید در مورد خودتان بخشنده باشید، از این رو سعی کنید تمامی موارد بالا را در ذهن خود مرور کنید تا به مرور بتوانی عادات بد خود را کنار بگذارید.

مهم ترین کاربرد های قانون ژاپنی در زندگی

تا این جا شما توانسته اید با قانون پانزده دقیقه آشنا شوید، پس می توانید از آن برای رسیدن به اهداف مختلف خود استفاده کنید، از این رو بیشترین استفاده ای که از این قانون استفاده می شود در حیطه ای از مواردی قبیل:

۱. کاهش وزن

شما برای موفق شدن در این مسئله باید ۶ مرحله قانون ۱۵ دقیقه ای را کاملا بر روی این هدف پیاده کنید، شما می توانید با وقت گذاشتن روزانه ۱۵ دقیقه از شر چربی های خود خلاص شوید، بهترین راه برای کاهش وزن ورزش کردن است که می تواند از این قانون برای ورزش کردن هم استفاده نمایید.

۲. رسیدن به موفقیت تحصیلی

شما باید ذهنتان را برای رسیدن به موفقیت درسی ورزش دهید! یعنی در طول روز ۱۵ دقیقه با علم به اینکه قرار است موفق شوید؛ سلول های مغزتان را به کارگیرید.

۳. شغل مناسب

مهم ترین سوالی که می توانید از خود بپرسید این است که آیا شما از کاری که دارید خوشحال هستید یا نه؟ اگر می خواهید شغلتان را تغییر دهید می توانید از قانون ۱۵ دقیقه ای استفاده کنید تا بهترین تصمیم را بگیرید، از این رو در این زمان شما می توانید بر روی کمک یک دوست حمایت کننده حساب باز کنید تا بتوانید بهترین ایده را برای شروع یک شغل جدید و دلخواه انتخاب نمایید.

شما برای اینکه بتوانید شغل دلخواهتان را داشته باشید باید به شرایط زندگی و همچنین توانایی هایتان توجه داشته باشید زیرا در این راه می تواند برخی مسائل با شروع کار شما در تداخل باشد مانند نگرانی های والدین در جهت از دست دادن مال و همچنین شکست خوردن در این راه.

۴. به دست آوردن ثروت

شما می توانید با استفاده از این قانون برای داشتن رفاه بیشتر، کسب درامد بیشتر، و همچنین تنظیم کردن بودجه خود استفاده نمایید، اما قبل از آن باید این سوال را از خود بپرسید که معنای پول برای شما چیست و چقدر بر روی احساسات شما اثر می گذارد، قانون پانزده دقیقه می گوید هیچ مشکلی برای بدست آوردن ثروت وجود ندارد زیرا شما می توانید با پیدا کردن را حل های مناسب به ثروت خود بی افزایید.

۵. داشتن روابط بهتر

از دیگر کاربرد هایی که قانون پانزده دقیقه دارد این است که می تواند به شما در جهت برقراری بهتر روابط، بخشش دیگران، ارتباط های عشقی و … کمک کند به شرط آنکه بتوانید در این مسئله کاملا متعهدانه رفتار نمایید.

امیدواریم شما توانسته باشید با استفاده از قانون ۱۵ دقیقه ژاپنی از تاثیرات سودمند آن بر روی زندگیتان استفاده لازم را برده باشید.

🔷مقاله انگیزشی🔷

چگونه نسبت به آینده امیدوار باشیم؟

امید در معنای صحیح یعنی چه؟

امیدواری سالم چه تفاوتی با امیدواری کاذب دارد؟

چه چیزهایی مکمل امید هستند؟

راهکارهای داشتن امید و انگیزه برای رسیدن به اهداف چیست؟

اگر بگوییم برخی افراد هیچگاه در زندگی ناامید نمی شوند؛ دروغ بزرگی را بیان می کنیم. بدون شک هر کسی در طول زندگی خود برای مدت زمانی هر چند کوتاه و لحظه ای؛ ناامید می شود. نکته مهم ماجرا؛ داشتن امید به آینده در اکثر لحظات زندگی و فراموش نکردن این باور است. متاسفانه کم نیستند تعداد کسانی که در مواجه شدن با مشکلاتی هر چند کوچک، امید خود را از دست داده و زندگی را می بازند. این افراد تصور می کنند؛ زندگی آن ها هیچگاه به سمت مسیر رسیدن به موفقیت پیش نمی رود و قرار نیست به خواسته هایشان برسند.

در حالی که امید داشتن به آینده یکی از عوامل ایجاد انگیزه برای ساختن زندگی و تلاش بیشتر و موثرتر می شود. باتوجه به اهمیت پیشرفت در زندگی و اطلاع پیدا کردن از عوامل رسیدن به موفقیت، ما قصد داریم در این مقاله به بررسی راهکارهای داشتن امید به آینده بپردازیم، پس با ما در ادامه مطلب همراه باشید.

مهم‌ترین راه‌های داشتن امید به آینده

به نظر شما معنی و مفهوم امید چیست؟ ما به چه چیزی، عنوان امید را نسبت می دهیم؟ در پاسخ به این سوالات باید بگوییم؛ امید یک باور ذهنی است، باوری که به ما انگیزه می دهد تا برای ساختن زندگی خود تلاش کنیم. امید داشتن باعث تقویت اراده می شود تا بتوانیم از جا بلند شده و برای تحقق خواسته هایمان تلاش کنیم. بنابراین امید به آینده یکی از راه های رسیدن به موفقیت محسوب می شود. کسی که به آینده امید دارد؛ دست روی دست نمی گذارد تا دری به تخته بخورد یا معجزه ای رخ دهد و او به اهدافش برسد، بلکه به موقع و به اندازه کافی تلاش می کند. خوشبختانه راهکارهایی اصولی برای امید داشتن به آینده وجود دارند که در ادامه مطلب به برخی از مهم ترین آن ها اشاره می کنیم:

از تصویر سازی ذهنی کمک بگیرید

آینده ای که دوست دارید از راه برسد، زندگی که تمایل دارید سالیان سال داشته باشید و به طور کلی رویاها و آرزوهایتان را در ذهن تجسم کنید. به کمک تصویر سازی ذهنی؛ انرژی مثبت جذب می کنید، انگیزه شما تقویت شده و در نتیجه برای رسیدن به آنچه که دوست دارید تلاش می کنید.

هدف گذاری کنید

برای داشتن امید به آینده باید هدف گذاری کنید. به نظر شما کسی که نمی داند به تحقق چه اهدافی باید امید داشته باشد، چگونه می تواند برای ساختن زندگی خود تلاش کند، اصلا چگونه می شود بدون داشتن هدف در زندگی، به آینده امید داشته باشید؟ بنابراین وقت را تلف نکرده و برای زندگی خود، هدف تعیین کنید.

واقع بین باشید

نکته مهمی که در این مورد وجود دارد؛ تاثیر واقع بینانه بودن اهداف و تصویرهای ذهنی است. به دست آوردن اهدافی که فراتر از توانایی های فرد هستند در اغلب موارد غیر ممکن بوده و باعث ناامیدی می شوند. به همین علت باید اهدافی واقع بینانه برای زندگی خود تعیین کنید و تصویرسازی های واقع بینانه هم انجام دهید.

با افراد با انگیزه معاشرت کنید

یکی دیگر از راهکارهایی که باعث داشتن امید به آینده می شود؛ معاشرت با افراد خوش بین و با انگیزه است.

کسانی که به آمدن روزهای خوب امید دارند و با انگیزه کافی برای ساختن زندگی تلاش می کنند؛ بر دیدگاه و نگرش شما نسبت به زندگی و آینده هم تاثیر می گذارند. بنابراین نباید از معاشرت با چنین افرادی غافل شوید و فرصت را از دست بدهید.

اعتماد به نفس خود را تقویت کنید

برای اینکه به آینده امید داشته باشید؛ باید اعتماد به نفس خود را تقویت کنید. زمانی که به توانایی های خود اطمینان دارید؛ وارد مسیر رسیدن به خواسته هایتان شده و دست از تلاش بر نمی دارید. به همین علت است که همواره بیان می کنیم؛ تقویت اعتماد به نفس یکی از عوامل رسیدن به موفقیت محسوب می شود.

زیبایی‌های زندگی را ببینید

این دنیا در کنار تمام موضوعات منفی و بدی هایی که دارد؛ پُر است از زیبایی های وصف نشدنی. شما به کدام یک از زیبایی های دنیا توجه می کنید؟ بهتر است بدانید برای داشتن امید به آینده باید به زیبایی های همین دنیا توجه کنید و از آن ها لذت ببرید. به این ترتیب متوجه خواهید شد که زندگی یک روی دیگر دارد آن هم به چه زیبایی، پس به آینده امیدوار خواهید شد.

مراقب خودتان باشید

کسی که قرار است امید به آینده را کسب و تجربه کند، شما هستید. کسی که باید زندگی شما را بسازد و اهدافتان را محقق سازد هم خودتان هستید. بنابراین باید به فکر یادگیری تکنیک های خودمراقبتی باشید و از جسم و روحتان مراقبت کنید. انجام این کار هم محدود به یکی دو روز نمی شود و همواره باید از خودتان مراقبت کنید.

از آینده نترسید

آینده زمانی ترسناک می شود که بدون هیچ انگیزه، برنامه و اقدامی به استقبالش بروید. بنابراین به جای ترسیدن از آینده و ایجاد دغدغه برای زندگیتان، به فکر طراحی یک برنامه اصولی باشید. به این ترتیب می دانید چه زمانی باید چه کارهایی انجام دهید تا به خواسته هایتان برسید.

افکار منفی را پردازش نکنید

دنیا جای قشنگی نیست، من موفق نمی شم، امیدی وجود نداره، هیچ چیز خوبی در انتظارم نیست و هزاران جمله ناامید کننده دیگر که زندگی را به کامتان تلخ می کنند.

برای امید داشتن به آینده باید از پردازش افکار منفی خودداری کنید و ذهن خود را برای فکر کردن به موضوعات مثبت و خوش بینی آماده نمایید.

از دیگران کمک بگیرید

هنگامی که با ناامیدی در زندگی مواجه می شوید، بهتر است با یک فرد مورد اعتماد صحبت کنید. از دغدغه هایتان برایش بگویید و از او بخواهید شما را در مسیر کسب امید به آینده همراهی کند. به این ترتیب احساس بهتری نسبت به زندگی پیدا می کنید و با انگیزه بیشتری برای تحقق اهداف خود تلاش خواهید کرد.

امیدواری را تجربه کنید

امتحانش کن شاید خوشت بیاد! هنگام انتخاب یک لباس، کفش یا ساعت مچی؛ فروشنده به شما پیشنهاد می دهد که آن را امتحان کنید شاید خوشتان بیاید. با توجه به اینکه این تکنیک در بیشتر موارد موثر واقع می شود، پس چرا برای داشتن امید به آینده از آن استفاده نکنیم؟ بنابراین بهتر است چند روزی امیدواری را تجربه کنید، حتما از امید داشتن به آینده خوشتان می آید و بیشتر از قبل برای تقویت این باور تلاش می کنید.

🔷مقاله انگیزشی🔷

آیا بلند پروازی همیشه مفید است؟

بلند پروازی سالم به چه معناست و چگونه موجب اثر مثبت و ایجاد موفقیت می‌شود؟

افراد بلندپرواز چه ویژگی‌هایی دارند؟

با نقل از روانشناسان مشهور جهانی بخوانید:

نیل برتون (Neel Burton)، روانپزشک و مؤلف کتاب “برذهنتان مسلط شوید_راهنمای سلامت روانی” می‌گوید.

“خیلی از دست آوردهای بزرگ آدم‌ها اتفاقاتی است که محصول بلند پروازی شان است”.

بلند پروازی همیشه اثر مثبتی ندارد، با اینکه گاهاً خصیصه‌ایست که شخص را به‌سمت موفقیت سوق می‌دهد.

اما بعضاً می‌تواند تبدیل به آوردگاهی شود که دیگر دست آورد آن، پیروزی و موفقیت نیست. بلکه صرفاً شکست حریف به عنوان هدف محسوب می‌شود. به هر روی اگر بستر درستی برای بلند پروازی مهیا باشد، نتایج خوب و خیره کننده‌ای را می‌توان برای فرد بلند پرواز متصور بود.

به طور میانگین، افراد بلند پرواز به سطح بالایی از تحصیلات و کسب درآمد می‌رسند. آن‌ها مشاغل معتبری دارند و میزان زیادی از رضایتمندی را در زندگی شان تجربه می‌کنند.

بلند پروازی سالم

کلید موفقیت در زمینه بلند پروازی این است که ما نوع سالم آن را دنبال کنیم. اشخاصی که دارای “بلند پروازی سالم” هستند، همان‌هایی هستند که قدرت و بینش کافی برای مهار فشارها و مشکلات ناشی از بلند پروازی را دارند. آن‌ها حس بلند پروازی خود را به‌گونه‌ای واقع‌گرایانه سر و شکل می‌دهند که با علائق و ایده‌آل‌هایشان هم جور دربیاید.

در ادامه ویژگی های افراد بلند پرواز را بررسی خواهیم کرد.

1_افراد بلند پرواز هدف گذاری می‌کنند، اما اهداف خود را با دیگران در میان نمی‌گذارند:

افراد بلند پرواز کاملاً هدف محور هستند و همیشه برای رسیدن به هدف بعدی اشتیاق دارند و آنرا سریعاً به اجرا در می‌آورند.

همانطورکه درک سیورز (Derek Sivers) در سخنرانی تِد-سال2010 گفت. “اشخاص بلند پرواز، اهدافشان را پیش خودشان نگه می‌دارند.

روانپزشکان دریافته‌اند که واگویه کردن اهداف برای دیگران از درصد حصولشان می‌کاهد.

سیورز در ادامه می‌گوید.

“هرموقع که شما هدفی در سر دارید، راهی وجود دارد که باید آنرا طی کنید. یک‌سری کارها باید انجام شود تا به آن هدف برسید و تاموقعی که آن هدف محقق نشود طبیعتاً شما به حس رضایتمندی نخواهید رسید”.

اما وقتی‌که هدف خود را به‌دیگران می‌گویید و آنها را از آن مطلع می‌سازید، مغزتان به گونه‌ای گول می‌خورد و احساس می‌کند که شما آن کار را واقعاً انجام داده‌اید!

وقتی که مغز اینگونه راضی شود شما دیگر کما‌فی‌السابق، اشتیاقی برای انجام کار و تلاش لازم برای رسیدن به آن‌هدف را نخواهید داشت.

2_آ‌ن‌ها به ریسک کردن علاقه دارند:

ذات بلند پروازی، میل به مواجهه با ترس و داشتن اضطراب است.

برتون می‌گوید؛ “بعضی از افراد توانایی تحمل این ترس را دارند! چرا که آنها دارای شجاعت، سرسپردگی و پشتکار هستند و می‌توانند میزان ترس را به حداقل برسانند.

او در ادامه خاطر نشان می‌سازد که: “افراد بلند پرواز با هدف جلو می‌روند و همیشه در کنکاش، جستجو، آزمودن و کشف هستند”.

3_افراد بلند پرواز همیشه به دنبال یافتن روش‌های نوین فکر کردن هستند:

افراد بلند پرواز خود را از روال عادی تفکری که گروه با آن سازگاری یافته جدا می‌سازند.

آن‌ها همیشه خود را در معرض روش‌های جدید ایده پردازی قرار می‌دهند. جیسون ما (Jason Ma) نویسنده کتاب “رهبران جوان” در مورد بینشی نو برای ایده های جدید چنین پیشنهاد می‌دهد.

“با اشخاص مختلف صحبت کنید و از آنها بیاموزید! همانطور که با آشنایان صریح و بی پروا سخن می‌گویید. ارتباط گرفتن با غریبه‌ها را نیز در ذهن داشته باشید، شاید موقعیت‌های جالبی را در این نوع از روابط بدست بیاورید”.

بلند پروازی فرد را پُرمایه و مبتکر می‌کند و به‌صورت غیر منتظره باعث رشد او می‌شود.

4_آن‌ها تمرکزشان مدام بر روی انجام کار است:

بعضی‌ها به جای اینکه وقت بگذارند و مهارت‌های خود را تقویت کنند، اغلب منتظر راه حل ها و موقعیت‌های مختلف برای خود هستند.

در حالی‌که برای رسیدن به هر هدف و دست آوردی، باید استراتژی و دستورالعمل مختص به همان هدف را داشت و به آن عمل کرد.

افراد بلند پرواز از اتلاف وقت بیزارند. آنها بر روی انجام کار پافشاری می‌کنند و به قول معروف آماده‌اند تا ماشه را بکشند.

5_افراد بلند پرواز به دنبال رقابت کردن با کسی نیستند:

بنا بر گفته جیسون ما: “اصلی‌ترین و بزرگترین رقیب شما باید خود “شما” باشد. از مهلکه قیاس خود با دیگران حذر کنید و موفقیت را تنها در قامت توانایی خود و کسب آن ببینید.هیچکس و هیچ چیزی توان مقابله با کار و تلاش بی شائبه و همراه با لذت شما را نخواهد داشت”.

6_آنها دوست دارند با دیگر افراد بلند پرواز ارتباط داشته باشند:

جیسون ما در مبحث “قدرت مجاورت” در کتابش، به مفید بودن داشتن ارتباط با افراد موفق اشاره دارد.

جیم ران (Jim Rohn) به‌عنوان یک کارآفرین و مؤلف بزرگ چنین می‌گوید.

“شما، میانگین همان 5 نفری هستید که با آن‌ها بیشتر وقتتان را می‌گذرانید”.

او همچنین در مورد ارتباط داشتن می‌گوید.

“افراد موفق را الگوی‌خود قرار دهید و رفتار دوستانه و اجتماعی داشته باشید و از کسانی‌که نصیحتتان می‌کنند بیاموزید.

با افرادی که از شما باهوش‌ترند و در زمینه کاری که دوستش دارید موفق‌تر هستند، دوستی برقرار کنید”.

معرفی کتاب بر ذهنتان مسلط شوید که در ابتدا از نویسنده‌اش سخن گفتیم را می‌توانید در بخش معرفی کتاب همین وبلاگ بخوانید.

🔷مقاله انگیزشی🔷

شکست چگونه موجب موفقیت های بعدی می‌شود؟

با شکست چطور رفتار کنیم؟

آیا واقعا شکست به معنای رشد در لباس گرگ است؟

رسیدن به اهداف تحصیلی برای دستیابی به موفقیت حرفه‌ای و شغلی در زندگی، اهمیت دارد. با وجود این اهمیت، شکست تحصیلی نباید باعث ناامیدی شود و شما را از مسیری که طی می‌کنید، منحرف کند. با تمام شدن ایام امتحانات ممکن است شما هم شکست تحصیلی را تجربه کرده باشید یا نمره‌های دلخواه خود را نگرفته باشید. اگر به خاطر شکست تحصیلی خود دچار ناامیدی و حتی افسردگی شده‌اید، در ادامه با دیجی‌کالا مگ همراه باشید و روش‌هایی برای کنار آمدن با این شکست یاد بگیرید.

بخش اول: تمرین دلسوزی نسبت به خود

به خودتان فرصت دهید که با وجود شکست‌ها به مسیرتان ادامه دهید

تحصیل یک کار ذهنی است بنابراین ذهنیت مناسب نقش مهمی در رسیدن به اهداف تحصیلی دارد. به جای قضاوت کردن خود به خاطر کاستی‌های گذشته، سعی کنید مباحثی را که مشکل داشتید به‌خوبی یاد بگیرید. در واقع از شکست‌های خود متوجه می‌شوید که در چه مباحثی ضعف دارید.

طرز فکر خود را تغییر دهید

مردم تمایل دارند که در زمینه‌ی تحصیلی به خودشان عنوان‌های «موفق» یا «شکست‌خورده» تحصیلی بدهند و نه افرادی که در یک زمینه‌ی خاص مشکلات مجزا دارند. شکست و موفقیت، هر دو می‌توانند شرایطی کاملا کوتاه‌مدت باشند. موفقیت را برای خودتان تعریف کنید و در همان جهت قدم بردارید. تعریف شما از موفقیت باید فراتر از نمره و اعداد و ارقام باشد.

به شکست‌های خود به عنوان مشکل نگاه کنید. مشکلات وجود دارند تا شما راهی برای حل آن‌ها پیدا کنید. علاوه‌بر‌این، باید به خاطر داشته باشید که همه، مشکلات و نقطه‌ضعف‌هایی دارند حتی موفق‌ترین افراد.

گاهی اوقات لازم است که توقعات و انتظارات خود را تغییر دهید. از خودتان بپرسید که اولویت‌‌های شما چیست و تحصیلات کجای آن قرار می‌گیرد. تحصیلات چقدر می‌تواند شما را به هدف‌های اصلی زندگی برساند؟ اگر تحصیل کردن نقطه‌ی قوت شما نیست، شاید بهتر باشد که نقطه‌ی قوت خود را پیدا کنید و روی آن تمرکز کنید.

شخصیت موفق بسازید

موفقیت و شکست به‌مرور زمان می‌تواند بخشی از هویت و شخصیت شما شود. بسیاری از کسانی که در مدرسه مشکل داشتند، خود را شکست‌خورده می‌دانند. اگر فردی خودش را همیشه شکست‌خورده بداند، موفقیت دقیقا در نقطه‌ی مقابل ذهنیت او در مورد خودش قرار می‌گیرد.

برای حل این مشکل، به‌جای اینکه همیشه خودتان را شکست‌خورده و مقصر تمام مشکلات بدانید، کمی با خودتان مهربان‌تر باشید. به‌جای اینکه خود را شکست‌خورده بدانید فرض کنید که فردی با مشکلات قابل‌حل هستید. وجود مشکل، طبیعی است و هر مشکلی، فرصتی است برای اینکه به فرد بهتری تبدیل شوید. در واقع این مشکلات نیستند که شکست را می‌سازند بلکه عملکرد شما در برابر مشکلات است که مشخص می‌کند فرد موفقی هستید یا نه.

فراموش نکنید که افراد ممکن است در برخی زمینه‌های خاص استعداد داشته باشند و در برخی دیگر، دچار نقطه ضعف باشند. پیدا کنید که در چه زمینه‌ای استعداد و علاقه دارید و همان را دنبال کنید. اگر دوست دارید موفق باشید، باید کاری را انجام دهید که به آن علاقه دارید و استعداد شما در آن بیشتر است.

بخش دوم: پیدا کردن نقطه‌ضعف‌ها

نقش مشکلات شخصی و استرس را در زندگی و موفقیت خود بررسی کنید. داشتن مشکلات متعدد در زندگی شخصی و حتی در روابطی که با دیگران دارید یکی از مهم‌ترین مسائلی است که روی عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان و دانشجویان تاثیر می‌گذارد. به آنچه که در خانه‌ی شما و در روابط شما می‌گذرد فکر کنید و تاثیر آن را در شکست تحصیلی خود در نظر بگیرید. مشکلاتی مثل طلاق والدین، جروبحث و اختلاف با شریک زندگی و… می‌توانند مستقیما در شکست تحصیلی افراد تاثیرگذار باشند.

پیدا کردن ریشه‌ی مشکل، کار سختی است. بیشتر افراد تصور نمی‌کنند که یک رابطه‌ی شخصی بتواند تا این حد در تحصیلات آن‌ها تاثیرگذار باشد. تنها مهارتی که باید یاد بگیرید این است که مشکلات شخصی خود را از مشکلات تحصیلی جدا کنید. مشخص کنید که کدام‌یک بیشتر از همه روی شکست شما تاثیر داشته است.

البته این کار به این معنا نیست که تمام تقصیرها را گردن مشکلات شخصی بیاندازید. افراد مشکلات متعددی در زندگی دارند. باید یاد بگیرید که آن‌ها را مدیریت کنید تا نقشی در تحصیل شما نداشته باشند. مدیریت کردن این شرایط هم مهارتی است که یک‌شبه حاصل نمی‌شود و باید برای آن تلاش کنید.

اما زمانی که بتوانید به این مهارت برسید، موفقیت شما در تمام جنبه‌های زندگی، قابل‌دستیابی می‌شود. کسی که بتواند مشکلات زندگی شخصی را از درس و کار جدا کند، با ذهن بازتری به پیشرفت خود ادامه می‌دهد.

سایر مشغله‌های خود را بررسی کنید

حواس پرتی‌های اجتماعی یکی از مهم‌ترین دلایل ایجاد مشکلات تحصیلی هستند. اگر فعالیت‌های جانبی زیادی دارید مثلا ورزش کردن، مهمانی رفتن، نواختن موسیقی، نوشتن و… یا اینکه وقت زیادی را با دوستان خود سرگرم تفریح و بازی می‌شوید، احتمالا این دلایل باعث ایجاد مشکلات تحصیلی می‌شوند.

برای حل این مشکل ابتدا چند روز، تمام کارهایی که انجام می‌دهید یادداشت کنید. هر فرد بالغ حدود ۸ ساعت می‌خوابد و اگر دانشجو یا دانش‌آموز تمام‌وقت باشید، ۸ ساعت هم مشغول تحصیل هستید. باید بدانید که کل ۸ ساعت دیگر را صرف چه کاری می‌کنید. معمولا بررسی این کارهای روزمره می‌تواند ریشه‌ی مشکل را نشان دهد.

حتما در طول روز مقداری از زمان خود را برای مراقبت از خودتان اختصاص دهید. در این زمان مشخص باید هر کاری که شما را واقعا سر حال می‌آورد و برایتان مفید است انجام دهید. هدف این است که از نظر احساسی و ذهنی، به تعادل برسید. در این زمان می‌توانید استراحت کنید و هیچ‌کاری انجام ندهید. یا ورزش کنید.

دانش خود را محک بزنید

اگر در زمینه‌ی تحصیلی در یک موضوع خاص مشکل دارید، یکی از دلایل آن می‌تواند نداشتن دانش کافی در مورد موضوع درس باشد. مثلا اگر در یکی از کلاس‌ها نسبت به سایر همکلاسی‌های خود عملکرد ضعیف‌تری دارید، شاید به‌ این دلیل است که مانند دیگران، در موضوع کلاس پیش‌زمینه ندارید.

برای حل این مشکل سعی کنید برای هر کلاس، منابعی برای مطالعه‌ی بیشتر پیدا کنید و قبل از شروع هر کلاس خودتان را با مطالعه‌ی بیشتر آماده کنید. از اینترنت هم می‌توانید برای کسب دانش بیشتر استفاده کنید.

بعد از مطالعه و تمرین در مورد موضوع درس، از خودتان یک امتحان بگیرید تا متوجه شوید که چقدر روی موضوع درس تسلط دارید. این امتحان شخصی، می‌تواند توانایی‌ها و ضعف‌های شما را نشان دهد تا قبل از شروع هر کلاس یا قبل از امتحان اصلی، به میزان اطلاعات خود پی ببرید و هر جایی که لازم است، تغییر رویه بدهید.

بخش سوم: بازگشتن به شرایط عادی

سابقه‌ی نمرات خود را بررسی کنید و روند کلی آن را در نظر بگیرید

یکی از بهترین کارهایی که می‌توانید برای پی بردن به شرایط خود انجام دهید این است که سابقه‌ی نمرات خود را بررسی کنید. با بررسی نمره‌ها متوجه می‌شوید که ضعف شما از کجا شروع شده است یا در چه درس‌هایی بیشتر ضف دارید. این ضعف ناگهانی ایجاد شده یا کم‌کم به این شرایط رسیده‌اید.

اگر ضعف شما در نمرات به‌مرور زمان و کم‌کم ایجاد شده است، این نکته به این معنی است که شما مشکلی ادامه‌دار دارید. شاید این مشکل به خاطر ضعف در یک مهارت خاص است. برخی مهارت‌های پایه ممکن است در ابتدا کوچک به نظر برسند ولی به مرور زمان بزرگ‌تر می‌شوند. مثلا فرض کنید یکی از مباحث دستورزبان را یاد نگرفته‌اید. در ابتدا فقط یک مشکل ساده به نظر می‌رسد ولی هر چقدر مباحث درسی پیشرفت می‌کنند، این ضعف شما بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود.اگر نمره‌های شما ناگهانی دچار ضعف شده، نشانه‌ای از یک مشکل ناگهانی و بزرگ است. معمولا این نوع ضعف‌ها به‌خاطر مشکلات شخصی زندگی است.

برای ادامه‌ی مسیر برنامه‌ریزی کنید

بعد از اینکه با شکست تحصیلی مواجه شدید و عوامل ایجاد آن را بررسی کردید، وقت برنامه‌ریزی کردن برای ادامه‌ی مسیر است. این برنامه‌ریزی بسیار مهم است چون باید چیزهایی که از شکست تحصیلی خود یاد گرفته‌اید و نتایج بررسی‌های خود را در آن بگنجانید.

برای اینکه بهترین برنامه‌ریزی را داشته باشید می‌توانید از یک مشاور تحصیلی کمک بگیرید. گاهی اوقات مشورت کردن با یک دوست یا خانواده هم می‌تواند مفید باشد. خانواده و نزدیکان نقش مهمی در حفظ انگیزه‌ی شما برای ادامه‌ی مسیر دارند.

آرامش خود را حفظ کنید

اگر زندگی شما پر از استرس و اضطراب شده، سعی کنید شرایط آرام‌تری برای خودتان فراهم کنید. غیر از تغییر مکان درس خواندن، می توانید از روش‌های مختلفی برای کاهش استرس استفاده کنید. مثلا درس خواندن را به شب آخر موکول نکنید. در طول ترم از مطالب خلاصه‌برداری کنید تا با خواندن این خلاصه‌ها، مفاهیم اصلی را به خاطر بیاورید. فراموش نکنید که اضطراب هم نوعی عادت است. سعی کنید این عادت را بشکنید.

از منابع متعدد برای آموزش استفاده کنید

اگر مطالب آموزشی برای شما کافی نیست یا معلم خوبی ندارید، به کتاب و معلم اکتفا نکنید. در مورد موضوع درس در اینترنت جست‌وجو کنید و مطالب درسی بیشتر پیدا کنید. شاید بتوانید در فضای آنلاین کسی را پیدا کنید که همین مباحث را بهتر و دقیق‌تر توضیح داده باشد. از هر منبعی که می‌توانید برای بهبود یادگیری خود استفاده کنید. شاید لازم باشد غیر از کتاب‌های درسی، کتاب‌های دیگر هم بخوانید.

صبر کنید و کم‌کم مشکلات را کنار بگذارید

مشکلات شما یک‌شبه ایجاد نشده‌اند و یک‌شبه هم حل نمی‌شوند. باید صبر داشته باشید و منتظر بمانید تا تلاش‌های شما نتیجه بدهند. حتی کوچک‌ترین موفقیت‌های خود را جشن بگیرید و به خاطر آن، به‌ خودتان هدیه بدهید.

وقتی پیشرفت‌های کوچک خود را می‌بینید، آن را نادیده نگیرید. همین پیشرفت‌های کوچک به مرور زمان به شما انگیزه برای ادامه دادن می‌دهند.

در پایان: شکست تحصیلی یکی از مهم‌ترین شکست‌هایی است که در زندگی تجربه می‌کنیم اما این شکست نباید به ناامیدی ما منجر شود. هر شکست، منبعی برای یادگیری است. از شکست‌های خود درس بگیرید و مشکلاتی را که باعث ایجاد آن شده، با تلاش و کمک دیگران حل کنید.

آدمی در موفق‌ترین شرایط نیز ممکن است شکست بخورد. شکست لازمه‌ی رشد است. شکست، رشد در لباس گرگ است!...

🔷مقاله انگیزشی🔷

راه‌های ایجاد انگیزه در زندگی کدامند؟

چگونه می‌توانیم انگیزه‌ی موفقیت را در خودمان افزایش دهیم؟

راهکارهای کلیدی ایجاد انگیزه و به دنبالش موفقیت در همه‌ی امور

بعضی روزها به‌راحتی از رخت‌خواب بیدار می‌شویم، پر از انگیزه هستیم و کارها را به بهترین شکل ممکن انجام می‌دهیم اما بعضی روزهای دیگر در رخت‌خواب غلت می‌زنیم و توان و انگیزه برای برخاستن و شروع کارهایمان نداریم. گاهی حتی تکرار موقعیت دوم برای ما خیلی بیشتر از موقعیت اول است! شاید این جملات را با خودمان تکرار کنیم:

باید زود از خواب بیدار شوم؛ چرا؟ چه فاید‌ه‌ای دارد؟

باید غذای سالم بخورم؛ چرا به خودم زحمت بدهم؟

باید این کار را به اتمام برسانم؛ اصلا حوصله‌ی انجامش را ندارم.

وقتی این شرایط ادامه پیدا می‌کند، متوجه خواهید شد که به بهانه‌های خود قدرت داده‌اید که کنترل زندگی شما را در دست بگیرند. بی‌شک همه‌ی افراد نمی‌توانند همیشه انگیزه‌ی کافی داشته باشند و در واقع انگیزه داشتن یک روند موجی شکل است که بالا و پایین‌هایی دارد و به‌طور مداوم نمی‌توان انگیزه‌ را حفظ کرد. اما ترفندهای ثابت شده‌ای وجود دارند که به شما کمک کنند تا در روزهای سخت، آتش انگیزه‌ی خود را شعله‌ور نگه دارید. در ادامه همراه دیجی‌کالا مگ باشید، به شما ۱۱ نکته‌ی کاربردی برای اینکه هر روز برای خود انگیزه ایجاد کنید، خواهیم گفت.

۱_شروع کنید!

‌(Just do it) «فقط انجامش بده» به این شعار معروف برند نایک عمیق‌تر فکر کنید. اگر برای شروع انجام کاری حتی چند ثانیه درنگ کنید، ده‌ها بهانه‌ی منطقی و غیرمنطقی پیدا خواهید کرد. بنابراین پیش از اینکه مغزتان فرصت داشته باشد تا علیه شما توطئه کند، فقط دست به کار شوید. حتی اگر این شروع، کوچکترین کاری باشد که می‌توانید انجام دهید. نمی‌توانید تصور کنید که یک اقدام به نظر ساده و حتی در حد پنج دقیقه، چقدر می‌تواند مؤثر باشد. یک جمله بنویسید، یک پاراگراف مطالعه کنید، پنج دقیقه مدیتیشن کنید و… سپس این کارها را تکرار کنید. این اقدامات کوچک شتابی را که برای برداشتن گام‌های بزرگ در بلندمدت نیاز دارید، ایجاد می‌کند.

۲_ورودی‌های انگیزه‌بخش داشته باشید

اجازه ندهید حتی یک روز بدون انگیزه دادن به خودتان بگذرد. اغلب زمانی که احساس ضعف می‌کنیم، به این دلیل است که انرژی اشتباهی را دریافت می‌کنیم. درعوض، برای خود خوراک انگیزشی تهیه کنید تا به چشم‌اندازی از یک تصویر بزرگ‌تر از اهداف خود دست پیدا کنید.

۳_پیشرفت خود را اندازه گیری کنید

احساس پیشرفت، انگیزه‌ی باورنکردنی را برای ما به ارمغان می‌آورد. بنابراین پیشرفت‌های خود را اندازه‌گیری کنید، آن‌ها را در یک تقویم یادداشت کنید یا کار دیگری انجام دهید که نشان دهنده حجم کاری باشد که در حال انجامش هستید تا پیشرفت خود را به‌آرامی مشاهده کنید.

۴_یک دفترچه‌ی شکرگزاری تهیه کنید

اگر در فضایی منفی و آزاردهنده حضور دارید، ایجاد انگیزه برای خودتان می‌تواند بسیار سخت باشد. بنابراین، تلاش کنید درباره‌ی پیشرفت خود و محیط اطرافتان، نکات مثبت را پیدا کنید و آن‌ها را یادداشت کنید. وقتی داخل این دفترچه همه‌ی چیزهایی را که بابت آن‌ها شکرگزار هستید، یادداشت می‌کنید، انگیزه و احساس بهتری پیدا خواهید کرد و نمی‌توانید تصور کنید که چقدر این کار به ظاهر ساده می‌تواند تأثیرگذار باشد.

۵_زنجیره‌ی روتین و انضباطی را نشکنید!

انگیزه ثابت نیست؛ فروکش می‌کند و جریان می‌یابد. اغلب عادت‌ها می‌توانند شما را به عقب برانند. روند کاری روزانه‌ی شما بسیار مهم است. بنابراین، قانونی را تنظیم کنید که هرگز بیش از یک روز را برای انجام کاری از دست ندهید. زیرا خیلی سریع ممکن است به وضعیت جدید عادت کنید و زنجیره را بشکنید. با خودتان مهربان باشید و در صورت نیاز، یک روز مرخصی بگیرید. اما پس از آن بلافاصله به حرکت خود ادامه دهید.

۶_موسیقی انرژی بخش گوش کنید

طبق تحقیقات انجام شده، زمانی که در حال بدی قرار داریم، بیشترین تعویق را در انجام کارهایمان خواهیم داشت. علاوه بر اینکه قدردانی و شکرگزاری کمک فوق‌العاده‌ای می‌کنند، کمی موسیقی انرژی بخش نیز می‌تواند شما را از حال و هوای یک روز سخت خارج کند.

۷_حواس‌پرتی‌ها را کاهش دهید

اغلب وقتی شرایط سخت می‌شود، به‌دنبال فعالیت‌های بی‌معنی به‌عنوان راه فرار هستیم. سعی کنید کارهای مفید و معنادار را جایگزین کارهای بی‌معنی کنید. چند صفحه کتاب بخوانید، یک ویدیوی کوتاه مفید ببینید، میز خود را مرتب کنید، کمی حرکات کششی انجام دهید و…

چگونه می‌توانیم حواس‌پرتی‌های مضر را حذف کنیم؟ این موارد را امتحان کنید:

اپلیکیشن‌هایی را که موجب حواس‌پرتی شما می‌شوند، حذف کنید.

کنترل تلویزیون را در یک اتاق جداگانه قرار دهید.

سم‌زدایی دیجیتال را امتحان کنید (صفحات مجازی غیرمفید و صفحاتی را که در انگیزه‌ی شما اثر منفی دارند، حذف کنید).

سرنخ‌های منفی را حذف کنید (مثلا به هنگام کار، اینترنت گوشی خود را خاموش کنید یا آن را در جایی که دور از دسترستان باشد قرار دهید).

۸_اولویت بندی کنید

اغلب ما انگیزه‌ی خود را از دست می‌دهیم زیرا کارهایی که می‌خواهیم انجام دهیم خیلی زیاد هستند. این شرایط طاقت‌فرساست و نمی‌دانیم از کجا شروع کنیم. بنابراین به جای انگیزه داشتن و شروع کردن، فلج می‌شویم و هیچ کاری انجام نمی‌دهیم. برای شروع، تاثیرگذارترین کاری که می‌توانید برای پیشرفت خود انجام دهید چیست؟ سپس دو مورد دیگر را انتخاب کنید. این سه کار را انجام دهید و بقیه را رها کنید. شاید حتی لازم باشد لیستی از کارهایی که نباید انجام دهید، تهیه کنید.

۹_خودتان را با خودتان مقایسه کنید

دنیای تکنولوژی مقایسه‌ی خود با دیگران را بسیار آسان کرده است و اغلب به‌صورت ناخودآگاه این کار را انجام می‌دهیم و متوجه‌ی آن نیستیم. مقایسه‌ی خود با دیگران، راهی سریع برای تخریب انگیزه‌ی شماست. بنابراین باید درباره‌ی آنچه در رسانه‌های اجتماعی به آن نگاه می‌کنید، بسیار محتاط باشید. از هر چیزی که باعث مقایسه می‌شود، فاصله بگیرید و فقط در کنار کسانی باشید و وقت بگذرانید که به شما احساس خوبی می‌دهند.

۱۰_در صورت نیاز، استراحت کنید

نتایج ماندگار نمی‌توانند بدون زمان‌هایی برای استراحت و آرامش به دست آیند. فرسودگی شغلی در افرادی که نمی‌دانند استراحت و مراقبت از خود چقدر حیاتی است، به‌وفور دیده می‌شود. استراحت اختیاری نیست، بلکه یک اجبار است که باید انجام دهید. بنابراین اگر نسبت به اهداف خود احساس ناراحتی و ناامیدی دارید، برای مدت کوتاهی استراحت کنید و باانگیزه و پرانرژی برگردید؛ مطمئن باشید که ارزشش را خواهد داشت.

۱۱_برنامه‌ریزی کنید

برنامه‌ریزی خوب حتی زمانی که انگیزه ندارید، ضروری است. بنابراین، برنامه‌ی هفته‌ی خود را زودتر از موعد مشخص کنید. آخر هفته‌ها زمان خوبی برای انجام این کار است. تصمیم بگیرید که چه کاری برای شما اولویت است و دقیقا چه زمانی باید آن را به اتمام برسانید. سپس یک قدم جلوتر بروید، خودتان را آماده کنید و هر کاری که نیاز دارید، انجام دهید تا پیشرفت را برای خود آسان‌تر کنید.

کلام آخر

در نهایت به یاد داشته باشید که همه‌ی ما منحصربه‌فرد هستیم. موارد مختلفی به افراد مختلف انگیزه می‌دهند. بنابراین، آنچه را که برای شما بهتر است، امتحان کنید. علاوه بر این، لازم است بدانید که ما هرگز همیشه انگیزه نخواهیم داشت. از نکات گفته شده برای شعله‌ور کردن آتش انگیزه‌ی خود استفاده کنید اما همچنین در هنگام مواجهه با چالش‌ها، روتین‌ها و عاداتی را که به آن‌ها نیاز دارید، برای خود بسازید. همگی آن‌ها برای دست‌ یابی به موفقیت ضروری هستند.

🔷مقاله انگیزشی🔷

اگر در زندگی به دنبال موفقیت هستید، باید با مهربانی بیشتری با خود رفتار کنید؛ برای به دست آوردن پیروزی‌های بیشتر باید با خودتان مهربان باشید. حال می‌پرسید چگونه؟

پاسخ شما در مقاله‌ی فوق است!

راه‌هایی ساده برای اینکه چگونه با خودتان مهربانی کنید تا سپس شاهد موفقیت خودتان باشید:

قدردان خود باشید

در بیشتر مواقع به سرعت متوجه موفقیت های دیگران می شویم و از آن‌ها قدردانی می کنیم، اما در یادآوری موفقیت های خود چندان دقیق نیستیم. بالاخره این وضعیت باید به پایان برسد. باید موفقیت ها و دستاوردهای خود را هم ببینید و برای آنها از خودتان قدردانی کنید. وقتی مشغول انجام کاری هستید که افتخار برانگیز است، کمی مکث کنید و به کارتان نگاه بیاندازید. قدردان خود باشید و پیروزی هایتان را جشن بگیرید. از خودتان تعریف کنید و گاهی به خود بگویید "آفرین!"

با انتقادهای درونی مقابله کنید

می دانید وکیل مدافع کیست؟ همان صدای درون سرِ شماست، صدایی که همیشه از شما دفاع می کند. وقتی صدای درونی به تمسخر و زیر سوال بردن می پردازد، وکیل مدافع درونی وارد عمل می شود و در حمایت از شما استدلال های عالی ارائه می دهد. در این لحظه صدای انتقادگر بر علیه شماست، اما وکیل مدافع، پشتیبان شماست. با پرورش این وکیل مدافع می توانید با خودتان مهربان تر باشید.

بیشتر مراقب خودتان باشید

اینکه بیشتر از خودتان مراقبت کنید یکی از راه های مهربان بودن با خود است. به اندازه ی کافی بخوابید، به سلامتی تان توجه کنید، میوه و سبزیجات تازه بخورید و ورزش را در برنامه روزانه تان قرار دهید. به ظاهرتان برسید و به دنبال راه رهایی از استرس های روزمره باشید.

برای خودتان جایزه بخرید!

منظور هدیه های گران قیمت نیست؛ اما اگر چیزی دیدید که واقعا به آن علاقه دارید، آن را به عنوان جایزه برای خود بخرید. اگر قیمت بالایی دارد، برای خریدنش پس انداز کنید. اجازه ندهید کسی آن را برای شما بخرد، بلکه خودتان آن را به خودتان هدیه دهید. حتی از فروشنده بخواهید هدیه را در کاغذ کادوی زیبایی بپیچد تا تاثیرش بیشتر شود.

از شکست هایتان درس بگیرید

وقتی دچار شکست می شوید، اشتباه می کنید یا کار بدی انجام می دهید، دو گزینه پیش رو خواهید داشت. یا باید به خودتان احساس بدی بدهید یا خود را بالا بکشید و از اشتباهات درس بگیرید. معمولا افرادی که نسبت به خودشان مهربان تر هستند گزینه دوم را انتخاب می کنند. به خودتان بگویید بالاخره اوضاع رو به راه می شود و با به یاد آوردن موفقیت های گذشته، به خودتان روحیه دهید. باید برای بهبود زندگی تان برنامه داشته باشید و مطابق با آن جلو بروید.

به خود بگویید: "کافی هستم"

گاهی در زندگی موقعیت هایی بوجود می آید که فکر می کنیم به اندازه ی کافی زیبا، باهوش و تاثیرگذار نیستیم تا به آنچه می خواهیم برسیم. باید جلوی این گفتگوهای درونی را بگیرید و به خودتان بگویید:

"من خیلی هم خوبم."

"پیروزی به من می‌آید."

"من لایق موفق بودن هستم."

"من شایستگی آنچه می خواهم را دارم."

به خودتان بگویید نیاز نیست اتفاق خاصی رخ دهد تا احساس ارزشمندی داشته باشید. همین که حالا هستید کافی است. پس خودتان را دست کم نگیرید و لایق بهترین ها بدانید.

به رویاهایتان توجه کنید

افرادی که به خودشان احترام می گذارند و با خودشان مهربان هستند، رویاهایشان را هم شایسته توجه می دانند. آنها هیچ وقت نمی گویند رویاها تنها خیالپردازی های دور از واقعیت اند. بلکه رویاهایشان را جدی می گیرند، رویاها را به اهدافی تبدیل می کنند و برای دست یابی به آنها تلاش می کنند.

خود را بپذیرید

پذیرش استعدادها و مهارت ها از نشانه های مهربان بودن با خود است. باید بدانید چه چیزی می خواهید و برای رسیدن به آن تلاش کنید. اگر هیچ وقت از جایگاهی که دارید یا آنچه به دست آورده اید رضایت نداشته باشید، یعنی با خود به اندازه ی کافی مهربان نیستید.برای اینکه با خود مهربان باشید باید نقطه ای را پیدا کنید که در آن هم از آنچه هستید رضایت دارید و هم برای بهتر شدن تلاش می کنید.

از کمال گرایی دست بکشید

افرادی که به دنبال کمال گرایی و بی نقص بودن هستند هیچ وقت به اهدافشان نمی رسند، زیرا هیچ کسی نمی تواند کاملا بدون نقص باشد. کار بسیار نامهربانه ای است که موفقیت را برای خود غیرقابل دسترس کنید و برای شکست تان برنامه بریزید. به جای اینکه به دنبال "بی نقص بودن" باشید، برای پیشرفت تان برنامه ریزی کنید و هر بار یک گام به سوی بهتر شدن بردارید.

دلسوز خود باشید

نیومن و بِرکویتز، در کتاب "چطور بهترین دوست خود باشید" می گوید اگر می‌خواهید با خودتان رفتار دوستانه ای داشته باشید باید دلسوز خود باشید. برای اینکه بدانید چطور می توانید دلسوز خودتان باشید، کافی است تصور کنید یکی از دوستان تان خیلی ناراحت است، در این شرایط: چه چیزی به او می گویید؟

چطور با او رفتار می کنید؟

چطور به او اطمینان می کنید؟

چطور به او می فهمانید دوستش دارید و برایتان مهم است؟

حالا همین کارها را در حق خودتان انجام دهید.

معرفی کامل این کتاب را در بخش معرفی کتاب وبلاگ می‌توانید بخوانید

خودتان را با موفقیت باور کنید

خود را با پیروزی بپذیرید. شما نقاط قوت و ضعف زیادی دارید. گاهی در زندگی موفق می‌شوید و گاهی شکست می خورید. گاهی حق با شماست و گاهی مرتکب اشتباه می شوید. اما باید باورتان بر این باشد که پذیرای پیروزی باشید.

در پایان یادتان باشد همیشه با خودتان در ارتباط خواهید بود. پس باید از اینکه همراه خوبی برای خود هستید، اطمینان به دست آورید. وقتی با خودتان مهربان باشید، زندگی بهتری را تجربه خواهید کرد. همین حالا برای مهربان بودن با خود گام بردارید تا به موفقیت های بیشتری برسید.

🔷مقاله انگیزشی🔷

چگونه با داشتن ذهنی آرام می‌شود ورای ظاهر، درونیات را نیز شناخت؟

شناخت روحیات چگونه آرامش و سپس موفقیت را به همراه خواهد داشت؟

ذهن آر‌ام به شما اجازه می‌دهد ورای ظاهر؛ درونیات را عمیق‌تر ببینید.
همانطور که می‌دانیم خودشناسی در مسیر موفقیت عاملی مهم است و یکی از مهم‌ترین عوامل خودشناسی، آشنایی با درونیات است یعنی ما بتوانیم به جز ظاهر با تمام عوامل درونی که شامل روحیات است آشنا شویم.
به مثال زیر توجه کنید:
اگر دریاچه مواج و آب گل‌آلود باشد شما نمی‌توانید کف دریاچه را ببینید. اما وقتی امواج آرام می‌گیرند و گل‌ها ته‌نشین می‌شوند شما می‌توانید ته دریاچه‌را هم ببینید. ذهن شبیه یک دریاچه و افکار شبیه طوفانی هستند که ذهن را به تلاطم وامی‌دارد؛ همانگونه که طوفان آب دریاچه را به حرکت و امواج را به خروش در می‌آورد.
پس داشتن ذهنی آرام که پیش‌تر در سایر مقالات درباره‌اش خواندید در اینجا نیز به ما کمک می‌کند تا بتوانیم روحیات خود را به درستی بشناسیم.
تنها زمانی‌که ذهن آرام می‌شود می‌توان درون را دید، شفاف فکر کرد، به نتایج صحیح دست یافت و انتخاب‌های درست داشت. وقتی افکار بدون وقفه در ذهن‌تان جریان دارند، دائما حواس‌تان را به این طرف و آن طرف می‌برند، هرگز اجازه نمی‌دهند که عمیق بیندیشید.
رسیدن به موفقیت به آرامش نیاز دارد و آرامش به دنبال خود افکار سالم را می‌آورد. پس باید به دنبال ایجاد آرامش ذهن باشیم تا سایر موفقیت هارا تجربه کنیم.
اما وقتی ذهن آرام است اوضاع فرق می‌کند چراکه هیچ فکر مزاحمی وجود ندارد که حواس‌تان را پرت کند. وقتی می‌توانید ذهن‌تان را ساکت کنید که به ورای ذهن حرکت کرده، آن را کنترل و درک کنید و از آرامش درونی لذت ببرید.
ذهن آر‌ام شما را در کنترل افکار، ترس‌ها و رفتارتان توانمند می‌سازد. ذهن زمانی آرام می‌شود که شما روحیات خودرا شناخته باشید یعنی بدانید که با چه کسانی رفت و آمد کنید که موجب بهم ریختن افکارتان نشود؛ چه رسانه‌ها و تفریحاتی را دنبال کنید که سلب آرامش به همراه نداشته باشند.
وقتی ذهن‌تان آرام است قادر خواهید بود که بر افکارتان کنترل داشته باشید، از افکار بد جلوگیری کنید و افکار دلخواه‌تان را بپذیرید.
در این شرایط افکار ناخواسته نمی‌توانند در ذهن‌تان باقی بمانند و شما زمان و انرژی خود را ذخیره می‌سازید، از اشتباهات و رفتار استرس‌زا خودداری می‌کنید؛ و این یعنی در مسیر رسیدن به اهدافتان هستید.
ذهن آرام در بسیاری از شرایط سرمایه بزرگی است.
ذ‌هن آرام در هنگام هجوم نگرانی‌ها و آشفتگی‌ها، در مدرسه هنگام امتحان دادن، در بازه‌های زمانی حساس و سرنوشت ساز مثل کنکور مثل مرواریدی ارزشمند است که مشوق شما برای رسیدن به پیروزی است.

🔷مقاله انگیزشی🔷

آیا تلاش می‌تواند مارا به هدفمان برساند؟

با مثالی جهانی بخوانید:

آنتونی رابینز می‌گوید: وقتی اولین بار با مایکل جردن صحبت کردم به او گفتم: مایکل، تو همیشه در کارت جزو بهترین‌ها بوده‌ای، اما می‌خواهم بدانم کی و چه وقت به بالاترین حد خودت رسیدی؟ او گفت اگر بخواهم راستش را بگویم: چیزی که بیشترین و بزرگ‌ترین انگیزه‌ها را به من داده، درد و رنج بوده است. وقتی سه بار متوالی در مسابقات قهرمانی شکست خوردم، چنان احساس بدی داشتم که روی زمین نشستم و گریه کردم. گویی تمام افتخار و غرورم لگدمال شده بود. هیچ‌کس به اندازه‌ی من تلاش نکرده و زحمت نکشیده بود. خيلي احساس بدی داشتم، اما می دانید بعدش چه اتفاقی افتاد؟ چیزی در من تکان خورد و زنده شد. دیگر از اینکه چنین احساسی داشته باشم، خسته شده بودم. تصميم گرفتم از همان فردا تمریناتم را شروع کنم و وزنه بزنم تا حتی قوی‌تر از گذشته بشوم و به خودم گفتم این درد و رنج را حذف خواهم کرد. هرگز دوباره خود را گرفتار آن نمی‌کنم. می‌خواهم برنده باشم، هر اتفاقی که بیفتید باید برنده بشوم.

اولین زمین خوردن‌ها

پس شاید بهتر باشد با اولین زمین خوردن‌ها ناراحت و ناامید نشویم و با اولین تلاش‌ها فکر نکنیم باید جواب بگیریم.جمله‌ی معروف مأمور ویژه هیتلر و خطرناک‌ترین مرد اروپا اتواسکورتسنی می‌گوید دانش من از درد، با تیغ حاصل شد؛ یاد گرفتم که هرگز نترسم. و هر زمان درگیر دوئلی می‌شوم تمام حواسم روی گونه‌ی حریفم باشد؛ همان‌طور که در جنگ این‌گونه است. تو نمی‌توانی وقت باارزشت را صرف غصه خوردن برای خودت کنی. باید هدفت را قاطعانه انتخاب کنی و به همان‌جا ضربه بزنی.

راه اشتباه در تلاش کردن

یک واقعیت تلخ را باید قبول کرد و آن اشتباه تلاش کردن است. خیلی از افراد در تمام مدت عمرشان مسیر اشتباه را انتخاب میکنند . بگذارید مثالی بزنم، فرض کنید می‌خواهید کمک کنید و جنگل‌های شمال را از وجود زباله‌های زیاد پاک‌سازی کنید، شما با ماشین به سمت یکی از شرقی‌ترین شهرهای شمال یا شاید غربی‌ترین شهرهای منطقه شمال کشور حرکت می‌کنید. به‌محض رسیدن طبق برنامه‌ریزی که انجام داده‌اید شروع به جمع‌آوری زباله به مدت دوازده ساعت در روز می‌کنید! و ابن کار را به مدت یک هفته ادامه می‌دهید وقتی به مناطقی که جمع‌آوری زباله را آغاز کردید برمی‌گردید تا از مناظر زیبا لذت ببرید، در کمال ناباوری می‌بینید دوباره آنجا تبدیل به یک زباله‌دانی شده است. در اینجا شما تلاش زیادی انجام داده‌اید ولی مسیر اشتباهی رفته‌اید. زیرا شما جلوی ریختن زباله را نگرفته‌اید و فقط زباله‌ها جمع آوری شده است.

لازم شد از شما بپرسم چقدر خواسته‌ای که دارید اهمیت دارد؟

اگر واقعاً خواسته شما اهمیت بالایی دارد، لازم نیست حتی تعداد تلاش‌های که انجام می‌دهید شمارش کنید. وقتی در مسیر روی زمین افتاده‌اید دست‌ها را روی دو زانوهای خود بگذارید و بلند شوید. شاید نیاز باشد هرروز به خودت یادآوری کنید و بگویید به هر قیمتی شده باید خواسته‌های قلبی‌تان دست پیدا کنید. همان‌طور که اگر برای نجات جان‌عزیزتان بدون هیچ خجالت هرقدر که بتوانید تلاش می‌کنید به همان میزان انرژی و تلاش برای سایر خواسته‌های که در مسیر درست باشد، شمارا قطعاً به هدف می‌رساند. پس در جواب سؤال واقعاً تلاش کردن جواب می‌دهد؟ باید گفت بله یقیناً تلاش کردن جواب می‌دهد.

🔷مقاله انگیزشی🔷

اگر به موفقیت برسید تا همیشه در زندگی از شیرینی آن خواهید چشید‌.

در این جستار شیرینیِ موفقیت تحصیلی به کیک تمثیل شده و مواد لازم جهت تهیه‌ی کیک هم در واقع مواردی است که شما باید آن‌ها داشته باشید تا در نهایت مزه‌ی شیرین موفقیت را بچشید!...

مواد لازم جهت تهیه‌ی کیک موفقیت:

1_مطالعه‌ به مقدار زیاد

2_برنامه‌ریزی مناسب

3_تلاش بدون وقفه

4_داشتن انگیزه به مقدار لازم

5_عشق به هدف بی‌نهایت

6_خلاقیت به میزان دلخواه

7_صبوری به اندازه‌ی کافی

حالا به دستور پخت این کیک می‌رسیم.

در ابتدا هدف ما مشخص است پس در باب رسیدن به آن مطالعه‌ را آغاز می‌کنیم.

در این حین باید با داشتن برنامه‌ریزی جلو برویم تا مطالعه‌ی ما کارآمد باشد. مطالعه با برنامه‌ریزی مرحله‌ی شروع تهیه‌ی مایه‌ی کیک موفقیت است.

مراحل بعدی همه، مکمل همدیگر هستند یعنی با داشتن انگیزه، تلاش ادامه می‌یابد و عشقِ رسیدن به هدف است که مشوق ما برای ادامه‌ی راه است. در این جا ما به خاطر گرفتن نتیجه و آماده شدن کیک ادامه می‌دهیم و مایه‌ی کیک دارد کم‌کم قوام پیدا می‌کند.

در مرحله‌ی بعدی داشتن خلاقیت مسیر را متفاوت می‌کند؛ خلاقیت بسته به علاقه و استعداد هر شخص متفاوت است.

مثلا برای کنکور همان رشته‌‌های هدف، خلاقیت به حساب می‌آیند؛ یک‌نفر علاقه و استعدادش در رشته‌ای مثل دندان‌پزشکی است ودیگری مهارت بسیاری در صحبت‌کردن و علاقه به گرفتن‌حق دیگران دارد پس هدفش رشته‌ی حقوق است و از همین رو داوطلبی تمام هدفش تبدیل شدن به هنرپیشه‌ای ماهر و مشهور است پس به دنبال رشته‌های هنری در دانشگاه‌های هنر می‌رود. این خلاقیت، قالب کیک است و به دنبالش استعداد هم مزه‌ی کیک خواهد بود؛ یک‌نفر کیک شکلاتی دوست دارد و یکی وانیلی و دیگری هم میوه‌ای؛ حالا اگر رشته‌های پرطرفدار در دانشگاه‌های تاپ را مانند کیک شکلاتی درنظر بگیریم؛ می‌بینیم کمتر کسی است که کیک شکلاتی را ساده میل کند! در واقع روکش غلیظ شکلاتی روی کیک، باعث پرطرفدار بودنش شده است. پس سس‌شیرین یا روکش‌غلیظی که در نهایت برای سرو کیک روی آن می‌ریزیم؛ همان سختی بیش‌تر و رقابت دشواری است که داوطلبان برای رسیدن به هدفشان که رشته‌های پرطرفدار و دانشگاه‌های معروف است؛ پشت سر می‌گذارند‌‌ و با سختکوشی و پشتکار کیک موفقیت را خوشمزه می‌کنند.

صبوری نیز در تمام این مراحل به‌ویژه مراحل پایانی باید همراهمان باشد که خدایی نکرده سختی‌ها و چالش‌ها، مارا شکست ندهند و باز هم همان عشق به هدف این صبوری را حفظ می‌کند...

و حالا بعد از کمی ممارست و با رعایت تمام موارد ذکر شده، کیک موفقیت تحصیلی شما آماده است‌ و تا همیشه و در آینده‌ی شغلی و شخصی می‌توانید از این کیک شیرین که حاصل تلاش خودتان است؛ نوش جان کنید. یادتان باشد در حین آماده‌سازی مایه‌ی کیک موفقیت، عوامل مزاحم و اضافی را کنار بگذارید و موقع پخت کیک صبور باشید.

🔷مقاله انگیزشی🔷

تفاوت میان آرزو و هدف چیست؟

چگونه به اهداف مهم دست پیدا کنیم؟

خیال‌پردازی و تصور چگونه می‌توانند در مسیر رسیدن به اهداف مارا یاری کنند؟

تفاوت عمده آرزو و هدف فقط در نوشتن خلاصه می‌شود. شاید جالب باشد این را بدانید که اگر آرزوها و اهدافتان را بدون اینکه یادداشت کنید فقط در ذهنتان تصور کنید فقط و فقط یک رویا به حساب می آید اما زمانی که آن را یادداشت می کنید و هر روز آن را مرور و برای رسیدن به آن کاری انجام می دهید، دیگر رویا محسوب نمی شود و این می شود، هدف.

نوشتن اهداف و آرزوها گامی بلند به سمت موفقیت است. همان طور که خداوند در سوره ی قلم به قدرتی که قلم و نوشتن دارد قسم یاد می کند. پس مطمئن باشید که نوشتن اهداف آنقدر تمرکزتان را زیاد می کند که به هر هدفی فکر کنید و آن را در ذهنتان تصور کنید بعد از مدتی خلق می شود.

قدم اول: از خودتان بپرسید که الان چه کسی هستید و قرار است به کجا بروید؟ اگر نتوانید رویاپرداز خوبی باشید به هیچ عنوان نمی توانید به هدفتان برسید. پاسخ دادن به این سوال می تواند مسیر حرکت شما به سمت رسیدن به هدف را مشخص کند. فقط زندگی کردن با رویاها و رویاپردازی های الکی، شما را به جایی نمی رساند. باید بتوانید این رویاها را دنبال کنید. در هر سنی هستید از خودتان بپرسید که الان کجا هستید و قرار است به کجا بروید و وای به حال اشخاصی که نمی دانند به کجا می خواهند بروند. اگر بدانید که الان و در همین لحظه چه کسی هستید و قرار است به کجا برسید به طور حتم مسیرتان مشخص تر خواهد شد و راحت تر می توانید هدف گذاری کنید و برای اینکه به این سوال جواب بدهید باید به خوبی فکر کنید. به طور مثال می توانید به این سوال اینگونه جواب بدهید: من الان دانش‌آموز پایه‌ی دوازدهم رشته‌ی تجربی هستم و می‌خواهم تا سال آینده دانشجوی رشته‌ی دندانپزشکی دانشگاه مشهد باشم.

حالا یادتان باشد فقط مشخص کردن مسیر به عنوان هدف گذاری نیست. اولاً که باید اهدافتان را یادداشت کنید و ثانیاً هر روز برای رسیدن به هدفتان کاری انجام دهید حتی اگر کار کوچکی باشد.

قدم دوم: به اهدافتان ایمان و باور داشته باشید. اگر باور داشته باشید که به هدف هایتان می رسید هیچ نیرویی به خصوص نیروی ضمیر ناخودآگاه تان نمی تواند جلو پیشرفت تان را بگیرد. اگر شما بگویید رسیدن به این هدف ممکن است، ضمیر ناخودآگاه هم آن را بدون هیچ پرسشی قبول می کند.

قدم سوم: هر هدفی دارید را یادداشت کنید. نوشتن اهداف قدرت رسیدن به آن را زیاد می کند و تا زمانی که آن را ننویسید چیزی به جز آرزو و رویا نخواهد بود و همین مورد کوچک تفاوت بین افراد موفق و ناموفق را بیان می کند. افراد موفق با نوشتن اهدافشان ذهن نیمه هوشیارشان را طوری برنامه ریزی می کنند که بیشتر روی اهداف تمرکز داشته باشد و هر چه این تمرکز بیشتر باشد به طبع قدرت رسیدن به آنها را بیشتر می کند.

اما یک نکته: تمام اهدافتان باید واضح و روشن و کاملاً قابل دستیابی باشد. یک موقع ننویسید سال آینده من ماشین بنز آخرین سیستم را در حالی که در مسیر مطبم هستم، سوار شوم و و بعد از یک سال که به آن نرسیدید کاملاً دلسرد و ناامید شوید و هدف هایتان را رها کنید. پس سعی کنید کاملاً واضح و روشن و دست یافتنی بنویسید. به عنوان مثال اینگونه بنویسید: امروز تاریخ ۱۴۰۳/۱۲/۰۱ است و من بعد از یک سال و چند ماه تلاش و درس‌خواندن، دانشجوی ترم دوم رشته موردعلاقه‌ام در دانشگاهی که دوست‌داشتم، هستم.

قدم چهارم: پیشرفت‌هایتان را هر روز بررسی کنید. رسیدن به هدف برای هر شخصی زیبا و جذاب است به خصوص برای اشخاصی که انگیزه ی خود را از دست نمی‌دهند. برای اینکه این هدف‌ها و انگیزه‌ها از بین نرود تا جای ممکن هر روز یا چند مدت یک بار پیشرفت کاری خودتان را بررسی کنید. به طور مثال درس‌هایی که برای کنکور به اندازه‌ی کافی روی مباحث‌شان تسلط نداشته‌اید و در سه ماه گذشته با شرکت در کلاس‌های مختلف و مطالعه‌ی بیشتر مسلط شده‌اید را طبقه‌بندی کنید. سپس بررسی کنید برای رسیدن به پیشرفت بیشتر باید چطور و چگونه درس بخوانید.

تا جای ممکن سعی کنید خیال پردازی و رویاپردازی غیر واقع بینانه نداشته باشید. شما در نوشتن اهداف و آرزوها و رویاها و همچنین در رویاپردازی و خیال پردازی هیچ محدودیتی ندارید اما سعی نکنید آن چنان رویاپردازی هایی را در ذهن بپرورانید که دسترسی به آن غیر ممکن باشد. تا جای ممکن اهداف واقع بینانه و قابل دستیابی داشته باشید نه اهدافی که فقط در حد و اندازه ی یک رویا و آرزو باقی بماند.

🔷مقاله انگیزشی🔷

«تا شکست نخوری پیروز نخواهی شد»
«تا رنج نکشی، گنج نبری»
«نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود»
«No pain No gain»
جملات ذکر شده و مشابه‌شان را با زبان‌های گوناگون بارها در کتاب‌ها، مجلات، بیلبوردهای تبلیغاتی و رسانه‌های مختلف خوانده و دیده‌ایم، حتی در بچگی از بزرگترها مکرر شنیده‌ایم و شاید کماکان مابین سخنرانی و آثار افراد سرشناس و موفق هم مصداقشان به گوشمان خورده باشد.
اما واقعا برای موفقیت باید سختی‌هارا تحمل کرد؟
پس چرا بعضی‌ افراد در جامعه به جایگاه مطلوبی رسیده‌اند اما سختی‌ای را متحمل نشده‌اند؟

در حقیقت با مطالعه‌ی دقیق زندگینامه‌ی آدم‌های موفق در تمام علوم با همه‌ی مهارت‌ها درمی‌یابیم که عیار پیروزی را، سختی می‌سنجد!
یعنی موفقیت زمانی ارزشمند است که با صبر و بردباری و در کنارش عبور از مسیرهای دشواری همراه باشد که شاید همگان راضی به گذرانش نیستند.
اگر انسانی را می‌بینید و احساس می‌کنید زندگی‌ای توام با موفقیت دارد و لحظات دشوار را هرگز تجربه نکرده؛ مطمئن باشید که از سه حالت خارج نیست:
۱_موفقیت او واقعی نیست و بزودی شکست خواهد خورد.
۲_او ادای پیروزی را در می‌آورد و این ویترین‌سازی روزی تمام می‌شود و در واقع تاریخ انقضای موفقیت‌های او سر می‌رسد.
۳_او نمی‌خواهد از دشواری‌هایی که تجربه کرده سخنی بگوید!
می‌بینید؟
موفقیت ماندگار و حقیقی همواره با آسانی میسر نمی‌شود‌.
از طرفی می‌دانیم که موفقیت به محرک های بسیاری نیاز دارد تا آدمی بتواند آن‌را تجربه کند.
یعنی آدمی باید در برهه‌ و جایگاهی از زندگی به آنچه پیش رو دارد رضایت ندهد و برای بهتر از آن تلاش کند و این تلاش موجب به وجود آمدن سختی‌ها و رنج‌هایی است که هر انسان در جاده‌ی موفقیت آن‌هارا پشت سر می‌گذارد.
در طول این مسیر، قدرت انسان با توجه به هدف او متغییر است و نباید هرگز افت کند! بلکه باید سیری صعودی داشته باشد. چون سختی‌ها در حین طی کردن مراحل موفقیت پله‌پله بیشتر می‌شوند و باید قدرت آدمی که همان امید و انگیزه‌ی اوست هم در همین راستا افزایش یابد.

یادمان باشد موفقیتی واقعی است که با تحمل سختی‌ها همراه باشد.

ارزش هر پیروزی را دشواری های مسیر آن تعیین می‌کنند.

پس برای رسیدن به اهداف خود سختی‌هارا به جان بخرید و یقین داشته باشید که اگر مصمم ادامه دهید بزودی پس از رسیدن به اهدافتان زندگی آسان و لذت‌بخشی را تجربه خواهید کرد.
همانطور که در قرآن کریم تاکید شده است:

*إِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ يُسۡرٗا* «پس از هر سختی آسانی است.»

🔷مقاله انگیزشی🔷

حتماً می‌دانید که توکل به خدا باعث آرامش می‌شود؛ اما به نظر شما ملاک ایمان حقیقی چیست و ایمان و توکل به خدا چه ارتباطی با موفقیت و سعادتمندی دارد؟ در این پست، می‌خواهیم در مورد ایمان و توکل به خدا صحبت کنبم. موضوعی که شاید بسیاری از افراد به‌خوبی آن را درک نکرده باشند. مِلاک ایمان واقعی، داشتن آرامش درونی و احساس خوب است. اگر شما احساس خوبی دارید، اگر آرامش دارید، اگر احساس عشق و شادی و نشاط دارید، این به معنای این است که ایمان دارید. نشانِ ایمان، وجود آرامش درونی و احساس خوب در وجود شماست؛ غیر از این، هیچ‌چیز دیگری به‌عنوان ملاکِ ایمان صحیح نیست!

حال احساس خوب نشانۀ توکل به خدا چگونه است؟ اگر حتی در بدترین شرایط زندگی‌تان بتوانید احساس خود را خوب کنید و به آرامش درونی برسید، این نشانۀ ایمان، اعتماد و توکل به خدا است. فردی که ایمان داشته باشد، همواره در تمام لحظات زندگی‌اش، حتی در شرایط بد، آرامش دارد و احساس خوب خود را حفظ می‌کند. این فرد، ایمان دارد که همه‌چیز درست خواهد شد و خداوند همواره با او و محافظ اوست. اما فردی که ایمانش ضعیف باشد، در شرایط به‌ظاهر بد زندگی‌اش، نمی‌تواند احساس خود را کنترل کند و آرامش خود را از دست می‌دهد. ترس، اضطراب، غم و ناراحتی (و هر احساسی که از شادی و نشاط دور باشد) از نشانه‌های بی‌ایمانی است. اگر بتوانید به سطح بالاتری از ایمان و توکل به خدا برسید، این نشانه‌ها، همواره در زندگی شما کمرنگ‌تر و کمرنگ‌تر می‌شوند. اگر ایمان نباشد، آرامش نیست؛ اگر آرامش نباشد، احساس خوب نیست!

منظور از احساس خوب چیست؟ منظور از احساس خوب، داشتن احساس شادی و نشاط، احساس عشق، احساس محبت و احساس خوشبختی است.

همانطور که در قرآن کریم آمده، تنها با ایمان و توکل به خدا و یاد او دل‌ها آرامش پیدا می‌کند. اگر در طول شبانه‌روز، احساسی غیر از احساس خوب دارید، اگر آرامش کمی دارید، پیشنهاد می‌شود حتما با بهره‌گیری از کتاب‌های انگیزشی و همواره یاد و نام خداوند، ایمان واقعی را در دل‌های خود پرورش دهید چرا که ایمان و توکل به خدا با موفقیت، خوشبختی و سعادتمندی ارتباط مستقیم دارد.

🔷مقاله انگیزشی🔷

سرگشتگی، ناامیدی، گم کردن هدف و هزار و یک مشکل دیگر همه احساساتی هستند که ممکن است روزانه به سراغ هم ما بیایند. نگران نباشید چرا که همه‌ی ما شبیه هم هستیم. با ما همراه باشید تا با زاویه‌ای متفاوت‌تر به زندگی خود نگاه کنیم. راه‌حل خیلی ساده به نظر می‌رسد؛ از حباب خود خارج شوید. قدم اول: از حباب شخصی خود بیرون بیایید حباب کلیدواژه‌ی اصلی این روش و استعاره‌ای از دنیای شخصی فرد است. راه‌حل هم ساده به نظر می‌رسد؛ از حباب شخصی خود بیرون بیایید. حباب شخصی شما دنیایی است که در آن زندگی می‌کنید. در این دنیای شخصی شما در مرکز قرار می‌گیرید و علایق و آرزوهایی مثل راه پیدا کردن به مقاطع تحصیلی بالاتر ، پیدا کردن شغل مناسب ، بهبود وضعیت مالی، رسیدن به وزن ایده آل و ... دغدغه‌ی اصلی شما به حساب می‌آیند. دنیای شخصی شما تمام جنبه‌های زندگی شما را احاطه کرده است و برای خواسته‌های خود در این محدوده ارزش زیادی قائل هستید. مشکلاتی که این حباب شخصی برای شما ایجاد می‌کنند چیست؟ در حباب شخصی دنبال راحتی هستید. به خاطر همین هم غذاهای ناسالم می‌خورید، سیگار می‌کشید یا کارهایی انجام می‌دهید که فقط در لحظه به مذاق شما خوش بیاید.احساس از دست رفتن آسایش در اکثر مواقع باعث استرس در فرد می‌شود.در مورد حرف‌های دیگران قضاوت می‌کنید و آن‌ها را به خود نسبت می‌دهید. همین عامل باعث تنش‌های روحی خواهد شد.انتظار دارید به اهداف خود برسید. اگر چنین اتفاقی رخ ندهد یا دیگران اجازه‌ی آن را ندهند سریعا عصبانی خواهید شد. خارج شدن از حباب شخصی چه ربطی به پیدا کردن هدف زندگی دارد؟ وقتی که از حباب خود خارج شدید و دنیا را با دیدی جدید تجربه کردید می‌توان مسیر جدیدی را شروع کرد:

1_نیاز انسان‌های اطراف خود را می‌بینید و رنج‌های آن‌ها را احساس خواهید کرد.

2_تلاش خود را برای توجه به افراد و کاهش‌ رنج‌های آن‌ها زیادتر می‌کنید.

3_برای افزایش مهارت‌‌ها تلاش می‌کنید تا به وسیله‌ی همین مهارت‌ها بر دنیای اطراف تاثیر بگذارید.

4_تمام کارهای روزانه‌ی خود را به مساله‌ی مهم‌تری پیوند می‌زنید و هدف را در نهایت تاثیرگذاری بر محیط اطراف تعریف می‌کنید. بنابراین وقتی هدف از روی فرد برداشته می‌شود و به سمت جامعه‌ی بزرگ‌تری حرکت می‌کند انگیزه‌ی فردی بیشتر خواهد شد. ما باید از حباب خود خارج شویم، نگاه‌ را از خود برداریم و به سمت هدف‌های بزرگ‌تری جلب کنیم.

چطور از حباب شخصی خود خارج شویم؟

مرحله اول: باید موقعیت خود را تشخیص دهید، آیا در حباب قرار گرفته‌اید؟ هر موقع که عصبانی، ناراحت، ناامید یا نسبت به آینده و اطراف خود نگران هستید، هر موقع در انجام کارهای خود تنبلی می‌کنید یا آرزوی تغییر رفتار دیگران نسبت به خود را دارید احتمالا در حباب شخصی خود گرفتار شده‌اید.

مرحله‌ی دوم: به جای غر زدن و متهم کردن بقیه یا قضاوت در مورد دیگران، سعی کنید رفتار آن‌ها را درک کنید. در این مرحله پی خواهید برد که چقدر خواسته‌ها و مشکلات شما در برابر آدم‌های اطرافتان ناچیز است. پس به جای اینکه همه چیز را از منظر خود ببینید سعی کنید به یک تصویر جامع از شرایط برسید.

مرحله‌ی سوم: فقط برای شادی بقیه تلاش کنید، همانطور که خود دنبال شادی هستید. در آخر هم به این موضوع فکر کنید که چطور باید به بقیه کمک کرد؟ چطور باید مرهم درد آدم‌های اطراف خود شد؟.کاری کنید که لبخند بر لب بقیه بنشیند و جزوی از دنیای آن‌ها شوید. اینجاست که خود شما هم لذت می‌برید.

🔷مقاله انگیزشی🔷

تنها چیز و کسی که تو را محدود می‌کند خودت هستی. وقتی شب و روز به این فکر می‌کنی که نمی‌توانی، قدرتش را نداری، در حد و اندازه آن نیستی و... در حال مزمن کردن این باور در خودت هستی. وقتی که این باور را در خودت نهادینه کردی، از همه چیز خواهی ترسید و از هر موقعیتی فرار خواهی کرد. اینگونه است که خودت را محدود کرده و خودباوری خودت را کاملا از دست خواهی داد. اما بدان که یکی از مهمترین ارکان برای پیشروی مثبت در زندگی خودباوری است. با خودباوری است که می‌توانی از منابع عبور کرده و حرکت کنی. اگر این فاکتور مهم را نداشته باشی، یک زندگی فوق‌العاده محدود را پیش رو خواهی داشت. نحوه ارزش گذاری و درک نسبت به خودت را تغییر بده. باورهای غلطی که در مورد خودت داری را بازنگری کن. بعنوان بهترین شخص در زندگی‌ات، برای خودت ارزش قائل باش و خودت را عاشقانه دوست بدار. تو بدون اینکه از آن مطلع باشی، قوی‌ترین موجود حاضر در این کره خاکی هستی. سرزنش ناعادلانه خودت را کنار بگذار و خودت را ببخش و در آغوش بگیر. خودت را بخاطر اشتباهات گذشته مورد شماتت قرار نده و بدان که در آینده هم اشتباه وجود خواهد داشت. پس نترس و نگران نباش. سطح پایین خودباوری تو، فقط زاییده ذهن تو است. شاید در محیطی بزرگ شده باشی که نقش حامی در آن کمرنگ بوده باشد. شاید اتفاقات گذشته، باعث افول خودباوری تو شده باشد. شاید انقدر خودت را مورد قضاوت ناعادلانه قرار داده‌ای که دیگر مجالی برای نفس کشیدن برای آن باقی نگذاشته‌ای. اما بدان که این‌ها همگی زاییده تفکر اشتباه تو هستند. بدان که با این افکار منفی و پر و بال دادن به آن‌ها، در حال از دست دادن فرصت‌ها و چیزهایی هستی که همیشه آرزویش را داشتی. نقاط قوت و استعدادهای خودت را ثبت کن و بخاطر آن‌ها شکرگزار باش. حتما الان خواهی پرسید که "مگر من نقطه قوتی هم دارم؟". بله، تو نقاط مثبت و استعدادهایی داری که با محدود کردن خود، حتی از آن‌ها اطلاع هم نداری. آن‌ها را ثبت کن، تک تک آن‌ها را جشن بگیر و باورشان کن.تو یک قهرمان هستی. پس با خودت مثل یک قهرمان صحبت کن، نه یک مظلوم شکست خورده. باور داشته باش که در هرکاری که انجام می‌دهی، بهترین هستی. تو بهترین هستی که آن را انتخاب کرده و تا اینجا پیش آمده‌ای. مشکل فقط اینجاست که نمی‌خواهی بهترین بودن خودت را درک کنی و به این تفکر غلط عادت کرده‌ای.خودت را بشناس، در مورد اینکه چه کسی هستی و چه چیزی می‌خواهی آگاه باش. اگر خودت را درست و واقعی بشناسی، خودت را با تمام وجود باور خواهی داشت و بعد از کنار زدن محدودیت‌هایی که خودت ایجاد کرده‌ای، شجاع و امیدوار پیش خواهی رفت.