🔷مقاله تحصیلی🔷
در مقاله تحصیلی هفته قبل، به اختصار به «شناخت علايق تحصيلي» متقاضيان پرداختيم و از شما پرسيديم که «از علايق تحصيلي خود تا چه اندازه آگاهي داريد؟» و نخستين ملاک انتخاب رشته صحيح را اين موضوع دانستيم. حالا در مورد استعدادها و تواناييهاي متقاضيان، به طور مجمل و مختصر با شما سخن خواهيم گفت.
اين مرحله، يعني آگاهي متقاضي از استعدادها و تواناييهاي خود، که دومين گام در مسير انتخاب رشته صحيح محسوب ميشود، با بحث قبلي ما (شناخت علايق تحصيلي) و بحثهايي که در زمينه انتخاب رشته در شمارههاي آينده با شما در ميان خواهيم گذاشت، به صورت زنجيروار مرتبط است و ميبايست کليت آنها را در هنگام انتخاب رشته مدّنظر قرار داد و اعمال کرد.
در تعريف اين مرحله ميبايست يادآور شويم که آگاهي از استعدادها و تواناييهاي خويش، از مهمترين بخشهاي فراهم آوردن امکان انتخاب رشته صحيح است. اهميت بيشتر اين مرحله، در مقايسه با مراحل ديگر، از آنجا آشکار ميشود که بدانيم اين استعدادها و تواناييهاي فردي، از يک فرد به فرد ديگر (حتي ميان افراد يک خانواده)، متفاوت و گاه در تقابل با يکديگر است؛ مثلاً هر يک از ما ممکن است با افراد دو قلويي روبرو شده باشيم که به رغم همسانيها و شباهتهاي ظاهري و داشتن سن و سال يکسان، از استعدادهاي دروني و تواناييهاي متفاوتي برخوردار هستند؛ به عنوان مثال، يکي از آنها به انجام فعاليتهاي ورزشي علاقه بسياري دارد و ديگري اصلاً اهل ورزش کردن نيست و در خود ميلي به انجام حرکات ورزشي نميبيند؛ يا آنکه يکي از اين دو فردي که با يکديگر به طور همسان و همزمان به دنيا آمدهاند، به فراگيري دانشهايي چون: رياضيات، فيزيک، منطق، فلسفه و علومي از اين دست، که نياز به انديشيدن، محاسبات پيچيده يا استدلال دارد، متمايل است و استعداد يادگيري آنها را دارد، و ديگري اصلاً به يادگيري اين علوم متمايل نيست و استعدادي در اين زمينه ندارد، و بالعکس، فردي عاطفي است و به مباحثي چون: شعر و ادبيات و عرفان و امور هنري علاقهمند است و در تسلط بر اينگونه علوم، استعداد دارد و ...
هماکنون چندين مثال ديگر، مانند مثال پيشگفته، ميتواند در ذهن شما جاري شود که بيانگر تفاوتهاي فردي اشخاص از لحاظ داشتن استعدادها و تواناييهاي مختلف است؛ بنابراين، هنگام انتخاب رشتههاي تحصيلي، ميبايست به اين موضوع عنايت داشت و در کنار شناختي که در مورد علايقمان به رشتههاي تحصيلي حاصل ميکنيم، لازم است به اين نکته نيز توجه کافي داشته باشيم و در اين مورد، يک نسخه را براي همه افراد تجويز نکنيم.
از آنجايي که انتخاب رشته، انتخاب مسير زندگي آينده است، شايسته است که اين نکته را به تمام متقاضيان ورود به دانشگاهها و مراکز و مؤسسات آموزش عالي يادآوري کنيم که استعداد افراد در انجام کاري، الزاماً به معناي توانايي آنها در انجام آن کار معيّن نيست و نميبايست تنها به خاطر داشتن استعداد در يک رشته تحصيلي، آن رشته را انتخاب کرد؛ زيرا تواناييهاي شغلي، مسالهاي فراتر از استعداد شخصي افراد است و توانِ لازمي که براي موفق بودن در يک شغل خاص لازم است، در هر کس وجود ندارد.
يک مثال کاملاً عيني ميتواند به شناخت نقش استعدادها و تواناييهاي فردي در انتخاب رشته تحصيلي کمک کند و ما را در اين زمينه ياري نمايد: فرض کنيد يک متقاضي دختر، که در گروه آزمايشي علوم رياضي و فني شرکت کرده است، با اعلام نتايج اوليه اين آزمون به رتبه خوبي دست يابد، و با اطمينان از اينکه در يکي از رشتههاي مهندسي پذيرفته ميشود، دست به انتخاب چنين رشتههايي بزند. حالا وي با بررسي علايق و استعداد خود در ميان همين رشتههاي مهندسي، متوجه علاقه زياد خود به رشته مهندسي معدن ميشود؛ آن چنان که ترجيح ميدهد تنها اين رشته را در تمام دانشگاههاي کشور که رشته ياد شده در آنها ارايه ميشود، انتخاب کند. با توجه به آنکه فرد مورد نظر ما، به احتمال بسيار زياد، در يکي از انتخابهاي خود پذيرفته ميشود، ميبايست بررسي کرد که آيا اين متقاضي دختر، پس از قبولي در رشته مهندسي معدن، توانايي گذراندن واحدهاي عملي رشته ياد شده را دارد يا نه، و اصلاً به فرض گذراندن واحدهاي عملي اين رشته، پس از فراغت از تحصيل، آيا اين متقاضي ميتواند به صورت طاقت فرسا و بيتناسب با فيزيولوژي جسماني خويش، که يک زن است، به طور شبانهروزي در معادن مختلف مشغول به کار شود. به طور حتم، حتي در صورت توانايي علمي و فني چنين شخصي، مسلم است که تحصيل در اين رشته خاص و ساير رشتههاي مشابه آن، که داراي واحدهاي عملي و کارگاهي سنگين براي متقاضيان دختر است، و اشتغال در مشاغل مرتبط با آن رشته پس از دانشآموختگي، جز فرسايش جسماني و روحي اين متقاضي، که در آينده نزديک، همسر يک فرد و مادر فرزندان يک خانواده خواهد بود، براي وي ثمري نخواهد داشت، و اگر چيزي مانند ارتقاي شغلي نيز نصيب او شود، به طور قطع، در ازاي از دست رفتن آرامش رواني و جسماني وي، بسيار ناچيز خواهد بود.
مثال پيشگفته و دهها مثال ديگر مانند آن، بيانگر محدوديتهاي ما در داشتن تمام استعدادها و تواناييهاي فردي است که از فردي به فرد ديگر و از يک جنس به جنس ديگر، کاملاً متفاوت است، و اين افراد هستند که ميبايست با شناخت اين استعدادها و تواناييها در خود، به کشف آنها همت گمارند و آن استعدادها و تواناييها را از مرحله «قوّه» به «فعل» درآورند و در جهت «بروز» و «ظهور» آنها تلاش و کوشش کنند.
با توجه به آنچه در سطور پيشين آمده است، ميخواهيم بگوييم که يک متقاضي ميبايست، پس از شناخت علايق تحصيلي خود، به درک تواناييها و استعدادهاي نهفته در وجود خويش نايل آيد و از آنها آگاهي يابد و با توجه به اين موارد و ساير مواردي که پس از اين، در شمارههاي بعدي اين نشريه در همين ستون يادآور خواهيم شد، دست به انتخاب رشته تحصيلي صحيح بزند.